خطر درکَمین پایه ستون دو هزارسالۀ نورآباد

پایه ستونی دو هزار و اَندی ساله در یکی از دشت های شهر نورآبادِ مَمَسنی، سال های سال است به حال خود رها شده و در تیررَس سودجویان اَموال تاریخی و فرهنگی قرار گرفته و به تازگی نیز، تابلو معرفی یکی از یادمان های پیرامونی آن از سوی سوداگران فرومایه بُریده و رُبوده شده است و خطری بزرگ در کَمین یادگار پارسیان است.

پایه ستونی وابسته به دورۀ پَساهخامنشی (پس ازهخامنشیان) با دیرینگی دو هزار و اَندی ساله در یکی از بخش ها و دشت های شهر نورآبادِ مَمَسنی به حال خود رها شده و بخش هایی از آن نیز، در گذشته از سوی قاچاقچیان اَموال فرهنگی و تاریخی شکسته شده و به آن آسیب های برگشت ناپذیری وارد آمده است. هم اینک و در زمانی ناروشن نیز، سودجویان فرومایه و نابِخرد تابلو معرفی یکی از یادمان های پیرامونی آن را از بیخ و بُن بُریده و رُبوده اند که زنگ خطری برای یادگار پارسیان است و باید هرچه زودتر و فوری از این مکان جا به جا شده و به موزۀ شهر نورآباد که یکی دو سالی است گشایش یافته، برده شود.

اما سخن درخُور نگرش این است که، نگارنده در بازدید میدانی خود در دی ماه سال ۱۳۹۸ خورشیدی و همان زمان موضوع را با مدیرکل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی وقت استان در میان گذاشته و خواستار جا به جایی و پیگیری آن شده بود و وی نیز، قول همکاری و جا به جایی آن را به مکانی اَمن داده بود. ولی در کمال شگفتی و ناباوری در تازه ترین بازدید نگارنده در نوروز امسال، نه تنها پایه ستون بسیار اَرزشمند دو هزار سالۀ پَساهخامنشی جا به جا نشده و به حال خود در گوشه ای همچنان رها شده است، بلکه قاچاقچیان و اَفراد سودجو و فرومایه تابلو معرفی یادمان تاریخی پیرامونی آن را نیز از جا کَنده و رُبوده اند! هم اینک خطری بزرگ در کَمین یادگار پارسیان است و هر دَم بیم آن می رود که یکی از یادمان های اَرزشمند کشور از چهرۀ تاریخ و صفحۀ روزگار پاک شده و برای همیشه از میان برود. با این همه، نگارنده موضوع را با مسولان یگان حفاظت میراث فرهنگی استان در میان گذاشته و خواستار جا به جایی فوری و پیگیری آن شده است.

معجزه ای برای یادگار پارسیان

بی گمان باید پذیرفت که، ماندگاری پایه ستون باستانی شهر نورآباد چیزی همانند معجزه بوده است که توانسته در یک دهۀ گذشته، از دست سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی جان سالم به در بَرد و همچنان زیست خود را دنبال کند. اما باید دانست که پیشامد (حادثه) هیچ گاه خبر نمی کند و اِمکان دارد خدای ناکرده به وسیلۀ قاچاقچیان فرومایه از میان رفته و یا رُبوده شود. آن گاه است که صدای ناله ها و فریادهای مسولان میراث فرهنگی و دوست داران تاریخ و فرهنگ ایرانی بلند خواهد شد. هرچند که دیگر سودی ندارد و به گفته ای “کار از کار گذشته است”.

اما بی گمان این موضوع، نمایانگر بی توجهی و غفلت مدیران و سرپرستان میراث فرهنگی شهر نورآباد مَمسَنی و مرکز استان است که همچنان در خواب زمستانی به سر برده و یادمان های بی همتای تاریخی و فرهنگی را به حال خود رها کرده اند. از سویی، مدیران میراث فرهنگی هماره (معمولا) تا پیش از رُخ دادن فاجعه و آسیبی بزرگ که آن هم از سوی کُنشگران میراث فرهنگی و رسانه ها گزارش داده می شود به چُنین یادمان های تاریخی توجهی نمی کنند. و گاهی نیز، کار از کار گذشته است و یادگارهای تاریخی که سند زنده و پویای هویت ملی و شناسنامۀ غروراَنگیز مردمانی خردمند بوده، برای همیشه از صفحۀ روزگار و چهرۀ تاریخ حذف خواهد شد.

یک باستان شناس: پایه ستون نورآباد بیش از دو هزار سال دیرینگی دارد

اما یکی از باستان شناسانی که در سال های گذشته از این محوطه و دشت بازدید کرده و این پایه ستون را از نزدیک دیده است دربارۀ ارزش این یادمان تاریخی پیشتر به نگارنده گفته بود : « در این منطقه و دشت و در بیشتر زمین های کشاورزی پایه ستون های تاریخی وابسته به دوران هخامنشی به دست آمده است. زیرا این منطقه یکی از محوطه های اَرزشمند و بزرگ باستانی است و وجود چُنین پایه ستون هایی دور از انتظار نبوده و نیست. من نیز، در سال های گذشته همین پایه ستون را در همین جایگاه دیده ام و مایۀ افسوس است که همچنان و پس از چندین سال در جای خود رها شده است و بخش هایی از آن هم آسیب دیده و شکسته است».

علی رضا جعفری زند در پاسخ به این پرسش که پایه ستون وابسته به چه دورۀ تاریخی است، گفته است : «چون این پایه ستون از ریزه کاری های کمتری نسبت به پایه ستون های هخامنشی برخوردار بوده و ساده است آن را وابسته به دورۀ پَساهخامنشی یا همان فراهخامنشی (پس از هخامنشیان) می دانیم و نزدیکی آن به یکی از اَرزشمندترین و مهم ترین یادمان های پَساهخامنشیان در این دشت، می تواند گواهی بر این سخنان باشد».

این باستان شناس با گرایش دوران تاریخی در پاسخی دیگر مبنی بر این که، آیا پایه ستون موجود از جایی دیگر به این مکان آورده شده، گفته است : « نه، این پایه ستون ها که بیشتر وابسته به دورۀ هخامنشی و پَساهخامنشی بوده، در همین زمین های کشاورزی جای داشته و از جایی دیگر آورده نشده اند. همچنین درگذشته در پیرامون همین محوطه دو پایه ستون تاریخی دیگر وجود داشته است. این دشت و منطقه از دید تاریخی دارای اَرزش بسیار فراوانی در درازای تاریخ بوده و وجود چنین آثاری در زمین های کشاورزی اَمری طبیعی است. هر چند که، شاید سودجویان اَموال فرهنگی و تاریخی به بهانه های گوناگون آن را چند متری جا به جا کرده باشند، ولی جای این پایه ستون در همین دشت و منطقه بوده است. از سویی، در بررسی هایی که من در گذشته در این منطقه انجام داده ام، نشان می دهد که این محوطه در دورۀ باستان بسیار آباد و دارای اَرزش فراوان بوده است که بی گمان کاخ ها و ساختمان ها و سازه های تاریخی دیگری در آن منطقه وجود داشته است که با گذشت زمان از میان رفته است یا همچنان در زیر خاک پنهان مانده و به عنوان رازی سر به مُهر برجای مانده و روزی از دل خَروارها خاک بیرون آمده و همه را شگفت زده خواهد کرد. این محوطه، هنوز هم دارای تپه های تاریخی فراوانی است که برخی از آن ها از سوی کشاورزان از میان رفته و هموار و تخت شده است!

من این منطقه را در گذشته وجب به وجب تا چندین کیلومتر پایش و بررسی کرده ام و باید دانست که از اَرزش بسیار فراوانی برخوردار است که شوربختانه هنوز هم مورد مطالعۀ باستان شناختی و پژوهش های تاریخی هدفمندی جای نگرفته است. این منطقه به دید من، یک شهر آباد و بزرگ هخامنشی بوده که در دورۀ پس از آن یعنی پَساهخامنشی هم زیست خود را دنبال کرده و تا دورۀ ساسانیان نیز امتداد داشته است و وجود آثار فراوان و اَرزشمند تاریخی وابسته به دوره های گوناگون باستانی در شهر نورآباد، گواهی است بر این سخنان. همچنین در دورۀ ساسانیان شهر نورآباد از ارزش و اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و سنگ نگارۀ ساسانی سَراب بهرام نماد اَرزشمند همین دوره است. از سویی، پِروفسور «اِرنست هِرتسفِلد» آلمانی منطقۀ تاریخی «جِن جان» یا همان لیدوما در نورآباد را یک پایگاه هخامنشی می داند. اما با نگرش به یافته ها و وجود یادمان های تاریخی فراوان در بخش ها و روستاهای گوناگون شهر نورآباد و به ویژه همین محوطۀ مورد نظر، باید با یک شهر بزرگ و آباد در دوران هخامنشیان رو به رو باشیم و من هیچ تردیدی در این باره ندارم. و اگر کاوش های باستان شناسی در آینده در این محوطه انجام گیرد، تحولی شِگرف در زمینۀ تاریخی و باستان شناسی روی خواهد داد. از سویی، باید دانست اَرزش این پایه ستون به گونۀ تنها (منفرد) نیست، بلکه آن محوطه دارای ارزش بسیار فراوانی است. همچنین، پایه ستون های پراکنده در این محوطه باید حفظ و نگهداری شوند. زیرا هویت منطقه به شمار می آید و از دید داده های باستان شناسی و فرهنگی و تاریخی سودمند و لازم است».

دکتر جعفری زند در بخش دیگری از سخنانش اَفزوده است : « شاید این پایه ستون از دید هنری نسبت به دورۀ هخامنشی ضعیف تر بوده و کار چندانی بر روی آن انجام نگرفته باشد، ولی از دید تاریخی و هویتی باید حفظ و نگهداری شود. بر روی این پایه ستون تراش ساده تری نسبت به دورۀ هخامنشیان از سوی معماران انجام گرفته است. همچنین بیشتر پایه ستون هایی که در سال های گذشته در این منطقه به دست آمده است، شوربختانه به اَنگیزۀ غفلت و بی توجهی مدیران میراث فرهنگی از سوی سودجویان و افراد نابخرد شکسته و آسیب دیده است».

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که آیا بهتر نیست این پایه ستون را به موزه یا ادارۀ میراث فرهنگی شهر نورآباد برده و جا به جا کرد، گفته است : « بله، بهترین روش و کار جا به جایی این یادمان ارزشمند تاریخی به موزه یا پایگاه میراث فرهنگی است تا بتوان آن را حفظ کرد و از گزند سودجویان به دور نگه داشت. اما باید دانست که پیش از جا به جایی این پایه ستون و دیگر آثاری که در آینده به دست خواهد آمد، فراهم کردن شناسنامه و کد اثر است تا فردا بدانیم این پایه ستون در کجا قرار داشته و وابسته به کدام محوطه بوده است. زیرا این یادمان ها هویت منطقه به شمار می آیند و باید به این موضوع نیز، توجه ویژه کرد».

هم اینک باید چشم به راه بود و دید که، آیا این بار و با وجود آگاهی مسولان میراث فرهنگی استان از موضوع، باز هم باید بینندۀ رهایی پایه ستون در گوشه ای باشیم تا مورد دست اَندازی بیشتر سودجویان قرار گیرد یا وزارت میراث فرهنگی از خواب زمستانی بیدار خواهد شد. پاسخی که باید آن را در آینده جست و جو کرد…

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل