شبیخون به شهر باستانی دارابگِرد!

تاراج گران اَموال تاریخی و فرهنگی به بهانه های پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنج که هیچ وجود خارجی ندارد و در نبود نظارت و حفاظت مسولان میراث فرهنگی به شهر باستانی دارابگِرد یورش بُرده و با کَند و کاوهای غیرمجاز بی شمار خود، گودال های بزرگی را در جای جای عرصۀ آن پدید آورده و به این یادگار ملی شبیخون زده اَند.

شهر باستانی دارابگِرد که از آن با نام یکی از سه شهر بزرگ باستانی سرزمین پارس نام می برند، در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می برد. این شهر ارزشمند تاریخی که هویت و شناسنامۀ بالَنده و غرورآمیز مردم شهر داراب است، اِمروزه به جایگاهی برای تاخت و تاز چپاوُل گران میراث فرهنگی تبدیل شده و با دستبُردهای بی شمار خود به یکی از اَرزشمندترین یادگارهای ملی کشور آسیب های برگشت ناپذیری را وارد آورده و آن را زیر و رو کرده اَند که دیدن چُنین صحنه هایی دل هر دوست دار تاریخ و فرهنگ ایرانی را به درد آورده و اَشک از چشمان آدمی سرازیر خواهد شد.

کَند و کاوهای غیرمجاز بی شمار قاچاقچیان اَموال تاریخی و فرهنگی در عَرصۀ شهر باستانی دارابگِرد که به تازگی و پیش از بارندگی های بهمن ماه انجام گرفته است، بیانگر نبود نظارت و حفاظت از سوی مسولان ادارۀ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و دیگر نهادهای مسول شهر داراب است. مسولانی که تنها سرگرم کاغذبازی های اِداری و حفظ میز و صندلی خود بوده و هیچ اَهمیتی به یادگارهای بی همتا و تکرارناپذیر تاریخی نداده و از کنار دشواری های آن ها به سادگی می گذرند و اگر هم زورشان بچَربد از بُن و ریشه دست اَندازی ها (تعرضات) به یادمان های تاریخی را رَد کرده و یا مربوط به گذشته ها می دانند و در فَرجام توپ را در زمین دیگر نهادها و اُرگان ها می اَندازند و از مسولیت خویش شانه خالی می کنند. و این است سرنوشت غم اَنگیز یادگارهای ملی و نشانه های هویتی مردمی با فرهنگ که در حال رنگ باختن و حذف از چهرۀ تاریخ و صفحۀ روزگار است. سرنوشت اَندوه باری که پیوسته تکرار می شود و همگی بی تفاوت از کنارش در می گذریم. در پایان نیز این هویت و شناسنامۀ اِفتخارآمیز مردم منطقه و یادگارهای نیاکان پاک سرشت مان است که از دل تاریخ پاک خواهد شد.

دارابگِرد، این کهن شهر بی همتای باستانی که به گواه تاریخ از مهم ترین شهرهای ساسانی ایران به شمار می آمده است، امروزه به صحنۀ تاخت و تاز غارت گران میراث فرهنگی تبدیل شده و زخم های ژرفی بر پیکرۀ ناتوان (نحیف) و رنجور آن نواخته شده است. ولی گویا کسی صدای ناله های او را نمی شنود. شهر تاریخی دارابگِرد همانند کودک یتیمی است که بدون سرپرست رها شده و هر روز با چالش تازه ای رو به رو می شود. دارابگِرد روزگار اَندوه باری را سپری می کند و شرایط هر روز برایش بدتر و بدتر شده، کاش مَرهمی بر زخم های کهنه اَش باشیم و او را دریابیم…

نبود نظارت مسولان یا رها کردن شهر باستانی دارابگِرد

اما سخن درخُور نگرش (نکته قابل تامل) این است که چگونه تاراج گران اَموال تاریخی و فرهنگی با خیال آسوده توانسته اَند به درون عرصۀ شهر باستانی دارابگِرد راه یافته و در جای جای آن گودال های بزرگ و ژرفی که برخی از آن ها بیش از سه متر است، کَنده و نشانه های نابِخردی و فرومایگی خود را به نمایش بگذارند؟ آیا این موضوع بیانگر رها شدن شهر باستانی و اَرزشمند دارابگِرد نیست؟ آیا دست های پنهانی در کار است و یا چپاوُل گران میراث فرهنگی وابسته به جایی هستند. این ها مسایلی است که باید حراست ادارۀ کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان پیگیر آن ها باشد و با همکاری نهادهای مسول شهر داراب به بررسی زوایای موضوع از جنبه های گوناگون بپردازد. همچنین کوتاهی و کم کاری مسولان مربوطه در شهر داراب را نباید از یاد برد. به هر روی، شهر باستانی دارابگِرد به حال خود رها شده و در چندین سال گذشته آسیب های گوناگونی دیده و با چالش های فراوانی دست و پنجه نرم می کند و باید هرچه زودتر چاره ای برای آن اَندیشید.

نیاز دارابگرد به پایگاه میراث فرهنگی

شهر باستانی و بی همتای دارابگِرد با وجود همۀ ارزش هایی که دارد از داشتن یک پایگاه پژوهشی و میراث فرهنگی محروم است. دوست داران میراث فرهنگی شهر داراب و استان سال های سال است که خواستار پدیداری یک پایگاه پژوهشی و میراث فرهنگی در شهر باستانی دارابگرد هستند تا بتوان اَفزون بر شناخت و آگاهی بیشتر از تاریخچۀ شهر و پژوهش و بررسی های علمی و دانشگاهی دربارۀ این شهر تاریخی، به درستی نیز از آن پاسداری و حفاظت کرد. همچنین زمانی که شهر تاریخی دارابگِرد دارای یک پایگاه میراث فرهنگی شود، بودجه و ردیفی مستقل در وزارت میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی برای آن در نظر گرفته خواهد شد و بی گمان دشواری های بزرگ آن برطرف شده و مورد رسیدگی بهتری جای می گیرد. از سویی، در این پایگاه با همکاری نهادهای علمی و دانشگاهی، می توان به بزرگ ترین چالش های شهر تاریخی دارابگِرد که فرونشست و فروچاله های زمین و دست اَندازی های سودجویان اَموال تاریخی و فرهنگی است، رسیدگی شود و آن را از گزند فاجعه ای ناگوار نجات داد.

آسیب های برگشت ناپذیری که در شهر باستانی دارابگِرد برجای می ماند

اما آنچه غم اَنگیز و دردناک است آسیب های برگشت ناپذیری خواهد بود که در پِیِ دست اَندازی های چپاوُل گران میراث فرهنگی بر تَن رنجور و بی دفاع شهر باستانی دارابگِرد بر جای می ماند. کَند و کاوهای غیرمجاز قاچاقچیان بی گمان لایه های باستان شناسانۀ محوطۀ تاریخی دارابگِرد را زیر و رو کرده و آسیب های برگشت ناپذیری را برجای خواهد گذاشت و زخم های ژرفی را بر پیکرۀ شهر تاریخی دارابگِرد برجای می گذارد.

با این همه، نگارنده بر پایۀ خویشکاری (وظیفه) و مسولیت اجتماعی خویش، موضوع را به مسولان یگان حفاظت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان آگاهی داده و خواستار رسیدگی و پیگیری آن شده است.

بازشناسی شهر تاریخی دارابگِرد

در بیشتر دفترهای تاریخی از دارابگِرد با نام سومین شهر بزرگ پارس یاد شده است که یکی از بزرگ ترین زرآبخانه های (ضراب خانه = جایگاه ضرب سکه) پارس در آن پدیدار شده است و همین بر ارزش و ویژگی این کهن شهر می اَفزاید.

شهر باستانی دارابگِرد به گفتۀ استخری در آغاز مثلثی شکل بوده و در زمان جا به جایی (انتقال) از دورۀ ساسانی به دوران اسلامی به گونۀ دایره ای شکل در می آید. ساخت دارابگِرد را پس از شهر بغداد می دانند. تپه های باستانی دارابگرد از دید باستان شناسی و حتا مِهرازی (معماری) ارزش بسیار فراوانی دارد و پاسداری و نگهداری از آن اَمری بایسته (ضروری) به شمار می آید.

باستان شناسان دیرینگی شهر دارابگِرد را وابسته (مربوط) به اواخر دورۀ اَشکانی و آغاز دورۀ ساسانی بر پایۀ سفال های موجود می دانند. همچنین اَردشیر بابکان بُنیادگذار دودمان ساسانی پیش از آن که به پادشاهی برسد، دارابگِرد را به قلمرو خود در آورده و جایگاه فرماندهی خود را از همین شهر گسترش می دهد. در این شهر بقایای کَندگ (خندق) از زمان ساسانیان برجای مانده و دارابگرد در روزگار ساسانیان رونق بسیار فراوانی داشته است.

شهر باستانی دارابگِرد، امروز تنهاتر از هر زمانی است و دست یاری به سوی من و تو دراز می کند. دستان آن را بگیریم، نکند که فردا دیر باشد…

شهر باستانی دارابگِرد در ۷ کیلومتری شهر داراب و ۲۴۰ کیلومتری جنوب خاوری (شرقی) شهرستان شیراز جای گرفته و با شمارۀ ۱۴ در تاریخ ۲۴ شهریورماه ۱۳۱۰ به ثبت ملی رسیده است.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل