الهام بهروزی: ایران سرزمینی متمدن است که اقوام مختلف با فرهنگ و رسوم متفاوتی را در خود جای داده است؛ اقوامی که با همه تفاوتهایی که در زبان، دین، رسوم، لباس و نژاد دارند؛ اما همدل و همراه با یکدیگرند و ریشه در یک آب و خاک دارند. از جلوههای فرهنگی و شاخص قومهای ایرانی، میتوان به لباسها و تنپوشهای منحصربهفرد آنها اشاره کرد که در عین زیبایی خیرهکنندهای که دارند، تلالوی شور زندگی، اصالت، رنگ و هنر ایرانی را میتوان در آنها به نظاره نشست.
افزون بر این، فرهنگ، هنر و باورهای هر قوم بهوضوح در لباسهای محلی و سنتیشان متجلی است و همین ویژگی موجب درخشش لباس اقوام ایرانی در سطح جهانی شده است. درایت و هوشمندی طراحان و خالقان این لباسهای منحصربهفرد ستودنی است؛ آنها لباسها را به اقتضای شرایط اقلیمی و فرهنگی و باورهای دینی و مذهبی خود طراحی کردهاند، از اینرو، نه تنها در حفظ وجاهت و اصالت پوشندگانش نقش کارامدی داشته بلکه در پوشانندگی و محافظت از آنها در برابر سرما و گرما نیز نقش موثری را ایفا میکنند.
بسیاری از این لباسها تا روزگار نه چندان دوری بازار پرمصرفی داشتهاند اما با ظهور صنعت مد و لباس و تغییر سبک زندگیها در برخی از مناطق کشور، لباسهای سنتی کمکم از زیست مردمان خارج شده و جای خود را به لباسهای امروزی دادهاند اما با این حال، هنوز برخی از اقوام هستند که همچنان به استفاده از لباس سنتیشان رغبت و علاقه ستودنی دارند؛ مثل لرها، کردها، ترکمنها، بلوچها، عربها، ترکها و…
بسیاری از لباسهای سنتی اقوام ایرانی در برخی از مولفهها با هم مشترک هستند که مهمترین آنها شامل پوشانندگی و رنگارنگ بودن است. اغلب این لباسها در رنگهای شاد و با حاشیهدوزیهای منحصربهفردی که هنر دستان زنان هنرمند ایرانی است، به شکل پوشیدهای طراحی و دوخت شدهاند. این ویژگیها نشان میدهد که از دیرباز اقوام ایرانی که در گستره این سرزمین پهناور زیست میکنند، به پوشیدگی، اصالت و زیبایی پوشاک خود اهمیت میدادهاند؛ چون آنها مردمانی بافرهنگ و باورمند هستند که لباس را جزئی از شخصیت خود میپندارند.
نویسنده کتاب «لباس سنتی بوشهر؛ گنجینهای در دست فراموشی» در این باره به بامداد جنوب گفت: لباس اقوام ایرانی پرتره گویا و شفافی را از اصالت، باورها و فرهنگمندی آنها ارائه میکند. همین خصیصه موجب متمایز شدن لباس قومهای ایرانی در جهان شده است؛ بهگونهای که بسیاری از این لباسها برای گردشگران و جهانگردانی که به ایران سفر میکنند، همیشه موجب ذوقزدگی و شگفتی میشود. این لباسها مملو از رنگهای شاد و زینتهای خیرهکنندهای است که تحسین را در نگاه هر ببیندهای برمیانگیزد.
الهه غریبزاده در ادامه با اشاره به اینکه هر قوم برای زن و مرد، کودک و پیر، دختر و پسر لباسهای منحصربهفردی دارد که در آن شرایط سنی و اقلیمی و فرهنگی لحاظ شدهاست، افزود: این نشان میدهد که نیاکان ما هنرمندانی باورمند و صاحب ایده و خلاق بودهاند که تمام المانهای لازم را برای برخورداری از یک پوشش باکیفیت و در خور شأن و شخصیت خودشان در طراحی و دوخت آن لحاظ کردهاند. نکته بارز در لباسهای سنتی ایرانی، نمود پررنگ طبعیت و عناصر طبیعی در طراحی این لباسهاست. شما وقتی به لباسهای اقوام مختلف نگاه میکنید این ویژگی را بهوضوح میبینید. برای مثال در لباس زنان بلوچ، شما با سوزندوزیهایی مواجه میشود که نقوش آن اغلب از طبیعت الهام گرفته شدهاند یا در لباس زنان قوم لر، رنگهای شادی را میبینید که جلوههای زندگیبخش طبیعت را به ذهن متبادر میکند.
به گفته وی، در لباس سنتی مردان خلاقیت دیده میشود ولی در طراحی لباس زنانه اقوام ایرانی، خلاقیت و هنرمندی بیشتری به کار رفته است تا ماحصل آن پاسخگوی سلیقه و طبع مشکلپسند زنان ایرانی باشد؛ اما آنچه در این میان مهم است، این است که این لباسها، هویت و اصالت فرهنگی اقوام ایرانی را در بطن و متن خود فریاد میکشند؛ لباسهایی که ضمن تاثیر از شرایط آب و هوایی، از فرهنگهای قومی قبیلهای نیز متاثر شدهاند و تجلیبخش غنای فرهنگی و اصالت فکری هر قوم هستند.
غریبزاده با ابراز تاسف از بیرغبتی نسل جوان از استفاده از لباسهای سنتی قومی خود، یادآور شد: در پی تحول در سبک زندگی و تغییر در نگرش مردم، شوربختانه تمایل نسل جوان به پوشیدن لباسهای سنتی و محلی که اغلبی قدمتی چند هزارساله دارند، بسیار کم شده است و این مساله متاثر از سوءمدیریت فرهنگی ما نیز است که کمترین تلاش برای حفظ، احیا و شناسایی لباسهای محلی به آیندگان این سرزمین کرده است. البته در سالهای اخیر در کارگروه مد و لباس ایرانی تلاشهایی شده که لباسهای امروزی با الهام و اقتباس از لباسهای محلی و سنتی تولید شود و خوشبختانه از این لباسها که طراحیها و دوخت باکیفیتی داشتهاند، استقبال خوبی هم شده است.
این پژوهشگر جوان حوزه میراث ناملموس فرهنگی استان بوشهر با انتقاد از فراموشی بخش زیادی از لباسهای محلی جنوب کشور بهویژه استان بوشهر، تصریح کرد: مسوولان و متولیان فرهنگی فعلی استان در این زمینه بسیار کمکار ظاهر شدهاند و در دو سه سال اخیر طرح یا برنامه شاخصی از آنها در زمینه احیا یا شناسایی لباسهای محلی یا تولید لباسهای متاثر از لباسهای محلی استان بهویژه در حوزه زنان ندیدهایم. تنها یکی دو تا طراح جور کمکاری آنها را کشیدهاند و با طراحی و دوخت لباسهای سنتی و خوشدوخت تلاش کردهاند که به شکلی نمایههایی از لباسهای بومی این منطقه را باززندهسازی کنند. بهنظر میرسد در این زمینه، ادارات کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر نقش و مسوولیت مهمی برعهده داشته باشند.
به عقیده غریبزاده، فرهنگ پوشش، فرهنگ مهمی است که متاسفانه امروز از دید مسوولان و سیاستگذاران مغفول مانده است. به همین دلیل است که امروز با پوششهای عجیب و غریب و گاه کاملا متناقض با عرف و شرع جامعه در سطح شهر مواجه میشویم که اغلب هم از سوی نوجوانان و جوانان استفاده میشوند. این نشان میدهد که در صنعت مد و لباس کار اساسی نکردهایم و راه طولانی در پیش داریم. این در حالی است که ما گنجینههای بسیار ارزشمندی در حوزه لباس اقوام داریم اما قدر و ارزش آن را نمیدانیم.
نویسنده کتاب «لباس سنتی بوشهر؛ گنجینهای در دست فراموشی» یادآور شد: ما برای حفظ سنت، فرهنگ و هویت ایرانیمان باید لباس سنتی اقواممان را احیا و شناسایی کنیم و مانع از فراموشی آنها شویم؛ چراکه الگوهای این لباسها بر اساس فلسفه خاصی طراحی شده که از عقاید، فرهنگ و هنرمندی مردمان این سرزمین دیرینه نشات گرفته است. طبیعی است حذف و فراموشی لباسهای سنتی و محلی برابر است با تضعیف باورها و اصالت و هویت دیرینهمان. بنابراین تا دیر نشده است باید کار کرد و با الهام از پارادایمهای اصیلی که در حوزه پوشاک داشتهایم، فرهنگ پوششی خود را باززندهسازی و تقویت کنیم.
انتهای پیام