سید حسن نصرالله چند روز پیش اعلام کرد که یک مقام ارشد حزبالله جاسوس اسراییل بوده است. این مقام ارشد «محمد شوربه» رئیس گارد حفاظت نصرالله و فرمانده عملیات برون مرزی حزبالله بوده. جاسوسی شوربه برای اسرائیل ۸ سال ادامه داشته و از طریق این عامل نفوذی اسرائیل عملاً همه فعالیت های حزبالله و حتی زندگی خصوصی نصرالله را روزانه اسکن میکرده است. اگر بگوییم برای ۸ سال سید حسن نصرالله با همه تشکیلات حفاظت اطلاعاتی که دارد وسط تور اسراییل یا در ویترین اسرائیل زندگی میکرده است گزاف نگفتهایم که خود درس بزرگی برای همه رهبران منطقه است. از مهمترین مسئولیت های شوربه این بوده که نقشههای عملیات برون مرزی حزبالله را برای خنثی شدن در اختیار موساد میگذاشته است. رسانه های لبنانی گزارش کردهاند که وی حتی توانسته یک شبکه جاسوسی را درون خود حزبالله سازماندهی کند.
پنچ سال پیش بعد از ترور عماد مقنیه مقالهای در روزنامه «اعتماد» منتشر شد با تیتر “چه کسی حاج رضوان را فروخت” که انعکاس وسیعی در روزنامه های منطقه داشت و پر خوانندهترین مقاله الحیات لندن برای یک هفته بود.
حاج رضوان نام مستعار عماد مقنیه در ایران بود که آمریکا و اسراییل برای سی سال دنبال ردی بودند تا او را شکار کنند. مقنیه در میهانی سالگرد انقلاب در دمشق شرکت کرد و هنگامی که سوار پاجرو پارک شده خود شد بمبی در انتظار او بود. تا سه چهار روز کسی نمی دانست شخص کشته شده کیست؟ تا اینکه حزبالله رسما اعلام کرد که مقنیه ترور شده است. اکنون معلوم شده جزئیات زمان و مکان حضور او در میهمانی سفارت ایران در دمشق از سوی محمد شوربه به اسرائیلی ها داده شده است.
معضل شبکه های جاسوسی اسراییل در میان اعراب و نیز در میان تشکلهای سیاسی کشورهای اطراف اسرائیل بحران لاینحلی است که ظاهراً کشورهای عربی با آن کنار آمده و پذیرفتهاند که هماورد اسرائیل نیستند. اما جاسوسی ارشدترین فرمانده عملیات برون مرزی حزبالله و رئیس گارد حفاظت سیدحسن نصرالله از این نظر حائز اهمیت است که به دلیل اتحاد استراتژیک ایران و حزبالله بیتردید رفت و آمدهای بی شمار این جاسوس موساد به ایران شبکه جاسوسی موساد را به ایران گسترش داده است. اگر ادعا شود که ایران از اصلیترین سوژههای اسرائیل برای جاسوسی است آنگاه احتمالاً میتوان به ریشه برخی از اتفاقات توضیح داده نشده در ایران هم دست یافت.
الفبای منطق کار دستگاههای اطلاعات و امنیتی بر این اساس چیده میشود که اگر محمد شوربه روابط گرمی با ایران داشته که حتماً داشته، به ایران رفت و آمد میکرده یا میزبان مقامهای ایرانی بوده و در جریان همه فعل و انفعالهای منطقهای ایران بوده میتوان گفت شبکهای از موساد در ایران وجود دارد که ۸ سال ریشه دوانده است.
بر اساس همان منطقی که سازمانهای اطلاعاتی امنیتی با آن کار میکنند میتوان احتمال داد چنین شبکه جاسوسی در تشکیلات وزارت اطلاعات ایران، سپاه قدس، سپاه و بویژه حفاظت اطلاعات سپاه یا حتی قوه قضاییه، بسیج، و در نهایت هیاتهای مذهبی در رفت و آمد به عراق و سوریه شکل گرفته باشد. البته مدیران عراقی در ایران که همخوانی های سیاسی فرهنگی زیادی با امنیتیهای حزب الله لبنان دارند و سنگ حزب الله را زیاد بر سینه زدهاند نیز در مظان جدی این اتهام قرار دارند. این سازمان ها همگی سابقه ارتباطات گسترده با حزب الله داشته اند.
برای اینکه فکر نکنیم ادعای فوق مبنی بر جا گرفتن یک شبکه یا شبکههایی از موساد در نهادهای حساس ایران از طریق حزب الله لبنان خواب و خیال است میتوان به پنج ترور اعلام شده کارکنان سازمان انرژی اتمی ایران اشاره کرد که همیشه به صورت کلی گفته میشد کار موساد است اما هیچگاه استنادی برای آن وجود نداشت یا اگر هم وجود داشت کسی آن را جدی نگرفت. اینکه موتور سواران مسلحی بعد از شناسایی های لازم چند ماهه در اوائل صبح جلو درب منزل کسانی کمین بگیرند که کسی مطلع نیست کارمند انرژی اتمی هستند و آنها را ترور کنند حاکی از وجود یک تشکیلات جاسوسی است که در ایران ریشه دوانده و به موساد تعلق دارد.
لو رفتن فرمانده عملیات برون مرزی حزب الله می تواند سرنخ های مهمی را در اختیار همه انواع تشکیلات حفاظت های اطلاعات ایران بگذارد تا رد این شبکه های کثیف را شناسایی کنند.
پژوهشکده مطالعات راهبردی عمار بصیر
انتهای پیام/*