نوروز رجبی (سرپرست کاوش محوطۀ ۵۴ سد چمشیر) با اشاره به همه کاوشهایی که در این محوطه انجام شده است، گفت: در خصوص گفتگو و مصاحبه متولیان و مدیران مطالعات باستان شناسی سد چمشیر با رسانهها باید دو مطلب را بیان کنم: نخست، فروکاستن مواد فرهنگی و تاریخی با واژگانی چون «ارزشمند نبودن» یا «فاخر نبودن» در گفتگوی مسؤولان سد و از آن بدتر در بیان برخی همکاران باستانشناس دیده شد. چنین فهمی از آثار تاریخی و فرهنگی سطحی، غیرعلمی و غیراخلاقی است.
او با تاکید بر آنکه از نگاه تاریخی میدانیم مردمان کوچرو و جوامع متحرک در تحولات سیاسی و اجتماعی جهان نقش کلیدی داشتند، تصریح کرد: مثلاً، اکدیهای و آشوریها و آموریها از فرات بالا وارد میانرودان شدند و در آنجا تمدنسازی کردند. هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان و عمده سلسههای ایران در دوران اسلامی چون غزنویان و سلجوقیان و ایلخانان تا زند و افشار و قاجار همگی از دل همین جوامع کوچرو و کوچنشینان برخاستند. آیا شناخت آنها موضوع باستانشناسی نیست؟ آیا حق داریم مدارک آنها را مطالعه نکنیم یا «بیارزش» بینگاریم؟ بله بخش عمده مدارک فراوان باستانشناسی در محدودۀ مخزن سد چمشیر برای همین قبیل جوامع است که در شناخت آنها کوتاهی شده است. این روایت مجعول از علم درست نیست.
این باستانشناس تصریح کرد: واقعاً بر سر میراث فرهنگی چه آمده است که متولیان پژوهشهایش تا بدین اندازه سطحینگری میکنند. احتمالاً دوستان در آنجا دنبال طلا و آپادانا و ارگ شاهی یا آنگونه که گفتند «شهرهای بزرگ» بودند! در باستانشناسی تاکید است که پژوهشگر باید محیط و مواد فرهنگی را بشناسد و از موضوعات و پرسشهای تاریخی منطقه آگاه باشد. نبود چنین مهمی ایراد خود را در اینجا به خوبی نشان داد. این برنامه میتوانست یکی از درخشانترین برنامههای میدانی باستانشناسی ایران برای شناخت جوامع کوچرو دامدار در غرب آسیا که جایگاه ویژۀ تمدنی در جهان دارد باشد؛ ولی حیف که چون بسیاری از برنامههای دیگر در ادامه به بدترین شکل ممکن مدیریت شد و عقیم ماند. چون همیشه اندازۀ این میراث ارزشمند را به سطح خودمان کاستیم. برخلاف تصور برخی، کسی قصد و توقع تاریخسازی ندارد اما فهم و شناخت درست مواد تاریخی از سوی پژوهشگران که مورد انتظار است.
رجبی یادآور شد: نکته دوم، اینکه «کفایت» و پایان مطالعات باستانشناسی را اعلام کردند! در حالی که برخی از محوطهها هنوز نیازمند کاوش و استخراج اطلاعات هستند و پژوهشهای کافی در آنها انجام نشده است. یکی از آنها محوطه ۵۴ است که تنها بخشی از مجموعه گستردۀ آن را در بهار ۱۳۹۹ با هزینه اندک کاوش کردم و احتمالاً یک کاروانسرا بر سر راه خوزستان به بلندیهای فارس در آغاز دوران اسلامی است. بنای برجدار چهارگوشهای به اندازۀ ۵۰ در ۵۰ متر و مجموعۀ گستردهای از بقایای ناشناختۀ معماری در پیرامون. در گزارشات مکتوب و جلسات با مسؤولان پژوهشکده باستانشناسی و مدیر برنامههای میدانی سد هم همیشه تأکید بر لزوم انجام فصل دیگری از کاوش بود ولی به تازگی نادیده گرفته شد. همیشه تاکید بر ناکافی بودن یک فصل کاوش و ادامه پژوهشها برای شناخت محوطه و مواد فرهنگی آن داشتهام اما گویا میل و سلیقهای فراتر از مسایل میراثی و علمی در کار است.
منبع: ایلنا
انتهای پیام