اسلام دین دعوت و رحمت است و امروز باید متاسف بود از اینکه کمتر شاهد آن مهر و رحمت محمدی و علوی در حکومتداری هستیم. هفتهای که گذشت، هفتهای پرالتهاب بود و در این چند روز دیدیم شهروندانی که از مرگ دلخراش یک دختر جوان در بازداشت گشت ارشاد، دلخور و اندوهگین بودند، در برخی شهرهای کشور دست به اعتراض زده و سعی کردند در چارچوبی حقوقی که قانون اساسی و اصل ۲۷ این قانون را مشروع میداند، به سیاستهای ناظر بر فعالیت گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی اعتراض کنند. اما شهروندانی که برای مطالبهگری قانونی از حاکمیت خواستار تجدیدنظر بودند، با برخوردی بهمراتب سختتر مواجه میشوند. شهروندانی که در این چند روز تصاویر و ویدئوهای مطالبهگری و اعتراضشان را در شبکههای اجتماعی میدیدیم و حالا میبینند که دسترسیشان به همین فضای مجازی هم محدود شده است.
بدانیم تا وقتی با الفبای تعامل و گفتوگو بیگانهایم، وضعیت مطلوب برای مردم فراهم نخواهد شد. این البته نافی اشتباه چند جوان ناآگاه نیست که ممکن است متقابلا دست به خشونت بزنند اما حتی اگر رفتار آنان واکنشی به خشونت نیروهای امنیتی و انتظامی نباشد و راساً دست به خشونت بزنند، همچنان نمیتوان مجموعه رفتار خشن با جامعه را موجه دانست. قرار نیست نیروهای انتظامی عصبانی شوند. ماموران انتظامی و امنیتی باید اتفاقاً همین تفاوت را با عموم شهروندان داشته باشند تا حتی اگر شهروندان دست به خشونت زدند، آنان بتوانند فضا را دوباره به سوی آرامش هدایت کنند. اگر این رفتار خشن را متوقف نکنیم، نارضایتی عمومی امروز به این شکل و فردا به دهها و صدها شکل دیگر و در دیگر حوزهها سر باز میزند. بنابراین، آنچه نیاز داریم، تغییر رویکرد و و تجدیدنظر اساسی در رویکردها و راهبردهاست. هم آنجا که بحث از چگونگی مواجهه با یک دختر جوان و نوع پوشش او در میان است و هم آنجا که به چگونگی مواجهه با اعتراض شهروندان مربوط است. بهخصوص اینکه اگر آن رفتار با این دختر جوان و دیگر دختران و زنان ایرانی وجود نداشت، اعتراض شکل نمیگرفت. ما چارهای جز بازگشت به مردم، شنیدن صدای آنان و به رسمیت شمردن حق اعتراضشان نداریم. باید لبخند و احترام و رعایت حقوق دیگران و احترام به حق انتخاب شهروندان را جایگزین روشهای سخت کنیم. حکومت بر مردم، وقتی اعتمادشان را بهعنوان مهمترین پشتوانهمان از کف بدهیم، ناممکن است؛ باید تجدیدنظر کنیم.
منبع پیام ما
انتهای پیام