آنچه امروزه با مرمت نادرست و بدون طرح و برنامه دقیق و از پیش بررسی شده برای گنبد مسجد عباسی و اگر فراموش نکرده باشیم برای مسجد شیخ لطف الله اصفهان رخ داده، بسیار دردناکتر از مثلا آتشسوزی کلیسای نتردام فرانسه است. در آنجا، یک آتشسوزی غیرعمد، موجب آسیب دیدن و تخریب بخش عمده ای از بنای مذکور شد، اما در اینجا بدبختانه “به اسم مرمت؟؟” ناکارآمدی و بی صلاحیت بودن مجری طرح و مدیریت مجموعه و همچنین ضعف نظارتی باعث شده ، نه تنها به تزئینات گنبدهای مذکور آسیب جدی وارد شود که خود سازه آنها نیز دچار خمیدگی شود.
وقوع این رخدادهای اسف بار و غمانگیز در اصفهانی که همواره الگوی مدیریت، دقت و استادکاری در همه هنرهای سنتی شده است، مایه تاسف شدید و البته شرم آور است.
شرم آور از آنرو که گنبدهای مذکور در طول چهارصد سال گذشته ـ حتی در ضعف و انحطاط ایران قاجاریه ـ تقریبا سالم به دست ما رسیدند و همواره چه از لحاظ سازه و چه تزئینات، اصالت و زیبایی آنها حفظ شده بود، در حالی که اکنون از هر دو جهت دچار آسیب شدهاند.
در فیلم پخش شده از مرمت گنبد شیخ لطف الله نکات رعایت نشدهای که استادکار منتقد مرمت گنبد شیخ لطف الله به ناظر و یا مجری (؟ ) مرمت میگوید، از بدیهیترین اصول حفظ اصالت یک بنای تاریخی است، در آنجا نه کاشیهای جدید – اگر واقعا نیاز بودهاند ؟- درست بریده شده، نه رنگها درست است و نه کلیت انجام کار درست پیش رفته است. کاشیهای اصلی بنا بنحو شرم آوری در گونیهایی روی هم ریخته شدهاند.
مشخص است که عمده آنها اگر حتی قرار به استفاده دوباره شان باشد، در همین روند نادرست جابه جایی و نگهداری از بین میروند و شاید رفتهاند. نتیجه این روند استفاده از کاشیهای جدیدی است که از نظر رنگ و اندازه با نمونههای اصلی بنا همخوانی ندارند.
همه اینها نتیجه نداستن و جهل دست اندرکاران مرمت این بناها با فنون و واژگان ریاضیات معماری اسلامی و چگونگی مرمت و حفظ اصالت بناهای تاریخی است. بله اکنون حتی اگر معجزهوار همه عناصر گنبدهای شیخلطف الله و مسجد عباسی را به شکل پیش از مرمت آنها بازگردانیم آنچه تا حدود زیادی خدشه دار شده و از دست رفته و همیشه با شک و تردید به آن نگاه خواهد شد، “اصالت تاریخی تزیینات و حتی معماری بناهای مذکور است.
واقعاً چگونه میتوانیم دوباره به گنبدهای مذکور نگاه کنیم و تصور کنیم هنوز ممکن است بخشی از کاشی کاری آنها مربوط به استادکاران صفوی و یا حتی قاجار باشد؟
باید گفت این اتفاق بیانگر ضعف مدیریتی و نظارتی در سازمان میراث فرهنگی است و نشان میدهد، برخی از مدیران و متصدیان حفاظت از این آثار حتی به یک هزارم ارزش آن بناها نیز آگاه نیستند، کار مرمت مهمترین گنبدهای معماری ایرانی به آزمایشگاه یادگیری افرادی بی تجربه تبدیل شده است.
در اینجا باید تکرار کرد که شاخصترین آثار معماری تمدنی ایران دچار آسیب فراوان و دست کم بخشی از اصالت آن برای همیشه خدشه دار شده است و بدتر آنکه مشخص نیست چه برنامهای برای برگرداندن آب رفته از جوی وجود دارد. با تصاویر و فیلم هایی که منتشر شده و میشود، عمق غم انگیز این مرمتها و یا شاید بهتر است بگویم “تخریب ها ” بیشتر مشخص شده و میشود و با این حال هنوز چندان صدایی از مدیران ارشد، اساتید پیش کسوت و همچنین دانشکدههای مرمت و معماری شنیده نمیشود.
رخداد مذکور به قدری ناگوار است که باید جلساتی در سطوح بالای وزارتخانه میراثفرهنگی تشکیل شود. در اینجا باید تعارف را کنار گذاشت و اگر لازم باشد برای مرمت اصولی آن از زبده ترین و متخصصترین مرمتگران جهان کمک گرفت تا بتوان دست کم آنچه بازمانده را با دقت بررسی و نگهداری و آنچه آسیب دیده را، با دقیقترین روش ها تا حد ممکن ترمیم کرد.
انتهای پیام