دولت و دستگاه های وابسته به آن خود مرتب دنبال گران کردن و دریافت پول بیشتر از مردم هستند، به بخش خصوصی که می رسد، دم از گردشگری ارزان می زنند.
حضرات چرا متوجه نمی شوند، ما گران فروش نیستیم، اما عقل داریم و متوجه هستیم که با توجه به ظرفیت محدود و کاملا پایین صنعت گردشگری درست ترین کار بهره وری حداکثری از همین ظرفیت های ناچیز است و ارزان فروشی (همان مفت فروشی به زبان دیگر) نه تنها سرمایه ها را فراری می دهد، بلکه امکان تامین هزینه استهلاک منابع موجود را نیز از ما می گیرد.
در بحث گردشگری ورودی که اوضاع خراب تر است، دولت خودش بابت بازدید معمولی از فقط یک قلم کاخ گلستان از هر گردشگر بیگانه ده دلار دریافت می کند و فقط تصور کنید یک گردشگر روزانه چند بازدید دارد.
اما نوبت به بخش خصوصی که می رسد به یاد ارزان فروشی از جیب فعالان بخش خصوصی می افتد، دفاتر ارزان فروش ناچار به خدمت دهندگان پایین دست تر نیز بهای پایین تری پرداخت می کند که همزمان با سقوط کیفیت، موجب تنش در بازار کار و فرار نیروها و خدمات دهندگان می شود.
چند بار باید تکرار کرد که حضرات متوجه شوند؟
ارزان فروشی در بخش ورودی برابر است با کاهش بهره وری در ازای ظرفیت ناچیز خدمات که در گردشگری داخلی و خروجی نیز در برخی گلو گاه ها این مسئله صادق است.
بنده مانده ام ، اگر از گردشگری سر در نمی آورند، از چنین اصول ساده و پیش پا افتاده اقتصادی هم چیزی نمی دانند؟ پس بر اساس کدام شایستگی و توان مسئولیت زندگی هزاران نفر و منافع ملی میلیون ها آدم مملکت را پذیرفته اند؟ اصلا چطور می توانند با این سطح دانش، اقتصاد خانواده خودشان را بگردانند؟ سر جدتان هر وقت با وزیر و وکیل و معاون و رئیسی جلسه داشتید این چیزها را برای آنها توضیح داده و جا بیاندازید.
نمی شود که در دولت های پیشین این مشکلات را داشته باشیم، دولت تازه هم بیاید بخواهد از صفر شروع کند و باز ناچار باشیم مسائل ساده را تا ابد برای دولت های بعدی هم روشن کنیم، چه نیازی به وزارتخانه و سازمان های عریض و طویل داریم؟ بیایند وقت ما را تلف کنند و سنگ جلوی راه ما بیاندازند؟ آیا کارکرد دستگاه های بودجه بگیر مثلا تخصصی این است؟ یک مدیر فنی فلان آژانس اگر وزیر و مدیر شود که بیشتر و بهتر می تواند برای کشور مفید باشد، دست کم حداقل ها و اساس کار را می فهمد.
این کشور شدیدا دچار مشکل حاد مدیریت و جایگیری افراد است.
گاهی آدم خیال می کند اینها دارند شوخی می کنند و سر به سر ما می گذارند.
واقعا مانده ایم که با این جماعت چه کنیم، جایی که نباید گران کنند، بساط بلیط فروشی ارزی راه می اندازند، جایی که باید به فکر زنده ماندن و رشد بخش خصوصی باشند، یاد گردشگری تعالی بخش (ارزان فروشی از جیب دیگران) می افتند.
به مقدسات قسم، دانستن و درک این چیزها نبوغ نمی خواهد، جناب دولت لطفاً اگر این افکار را مشاوران شما در مغز شما می کنند، فورا آنها را عوض کنید و اجازه ندهید از پنج کیلومتری شما هم دیگر رد شوند.
رضا شاه خودش بد است اما الگوی زورچپان کردنش خوب است؟ این که نمی شود هر دولتی از راه برسد مشکلات کهنه را حل نکرده یا ساز تازه برای ما کوک کند.
ما هم انسان هستیم، ظرفیت مان هم محدود است، دستی دستی می خواهید ما را دیوانه و مجنون کنید؟
انتهای پیام