۱_ بر اساس قوانین، ضوابط و کنوانسیونوهای داخلی و بین المللی، در هیچ کشوری در جهان، مواریث فرهنگی ان کشور با هدف ارز اوری به حراج گداشته نمی شود و خرید و فروش مواریث فرهنگی و خروج آن از کشور مبدا عیر قانونی است. اگر توجه شود حتی در حراجیهای اشیای عتیقه که در کشورهای اروپایی و در مواردی در کشورهای عربی جنوب خلیج فارس برگزار میشود، کلیه اشیای به حراج گذاشته شده مربوط به سایر کشور ها هستند و چنانچه شی یا اشیایی مربوط به کشور برگزارکننده، در حراجی ارائه شود طبق قوانین مصوب آن کشور خروج ان از مرزهای سیاسی ان کشور ممنوع و مشمول پی گرد قانونی است.
۲_ در هیچ کشوری در جهان، مواریث فرهنگی که نماد هویت تاریخی و فرهنگی ان کشور است به حراج گذاسته نمیشود. در واقع از منظر علمی، ورای نوع و جنس اشیا، هر یک از آنان یک نمود عینی از فرهنگ ان کشور به شمار میآید.
۳_ ارایه چنین طرحهایی، حتی اگر به مرحله اجرا گذاشته نشوند، بازخورد آن بویژه در سطح بین المللی تبعات بسیار منفی برای کشور خواهد داشت و از منظر بین المللی بویژه نهادهای علمی و فرهنگی جهان، سیستم دولتی و سیاسی کشور در سطح قاچاقچیان و چپاولگران مواریث فرهنگی تنزل خواهند یافت.
۳_ ارائه یک چنین طرحهایی موجب خواهد شد تا از این به بعد کشور ایران نتواند در دعاوی حقوقی بین المللی مبنی بر جلوگیری از خرید و فروش مواریث فرهنگی و جلوگیری از حراج اشیا واسترداد آن ها به کشور اقدام قانونی انجام دهد.
۴_ پیشنهاد دهندگان یک چنین طرحهایی میبایست ابتدا با فلسفه باستانشناسی، نقش و جایگاه و اهداف و روش های ان اشنا شوند. سپس از دیدگاه باستانشناسی با نحوه برخورد با مواریث فرهنگی اشنا شوند بانیان این طرح باید بدانند که کاوش باستان شناسی یک پروژه صد درصد علمی است. پروژهای است پرسش محور و هدفمند با شیوهها و راهبردهای نوین علمی که هدف آن یافتن پاسخ درست برای ابهامات تاریخی است.
کاوش، یک امر تجاری نیست. کاوش تجاری دهههاست که در سطح جهان منسوخ و مترود شده و غیر قانونی استدچرا که حاصلی جز تخریب هویت تاریخی و فرهنگی کشور در پی نخواهد داشت.
۵- پیشنهاد دهندگان این طرح باید بدانند که اتفاقا و فقط با حمایت از قوانین و ضوابط میراث فرهنگی دو بویژه با حمایت از فعالیتهای قانونی و ضوابط و قوانین باستان شناسی که پیشنه آن به حدود یک سده نزدیک شده است میتوانند اقتصاد کشور را متحول کنند.
ایشان باید بدانند که صنعت توریسم در کشوری مثل ایران بر پایه ظرفیت های مواریث فرهنگی استوار خواهد شد و توسعه خواهد یافت. غنای تاریخی و فرهنگی ایران بستر بسیار مساعدی است برای رونق صنعت گردشگری که موجب تحول اقتصادی کشور خواهد شد. بنا براین بسیار دور از ذهن است که کشوری در جهان که از منظر غنای مواریث فرهنگی هم طراز ایران باشد، به جای اینکه با توسعه فرهنگی مبتنی بر ظرفیتهای موجود میراث فرهنگی، به توسعه اقتصادی دست یابد، بر عکس عمل نموده و با حراج مواریث فرهنگی خود یک چنین پتانسیلی را به دیگر کشورها هدیه نماید و علاوه بر نابودی تاریخ و فرهنگ و هویت ملی این سرزمین، اقتصاد آن را نیز نابود نماید.
انتهای پیام