میراث کمنظیر شش هزارساله خاورمیانه، روز خوش به خود نمیبیند. از سال ۱۳۹۴ که عرصه و حریم چگاسفلا تصویب و به استاندار خوزستان ابلاغ شده، ضرورت جابجایی ساکنان فعلی روستا و اعمال تدابیر لازم برای حفاظت از عرصه و حریم آن در دستور کار قرار گرفته است. چنین محوطهای بیشک باید نگهبان داشته باشد اما به جای اجرای این اصول علمی، امروزه شاهد کندو زدن در جایی که قدیمیترین نیایشگاه ایران در آنجا کاوش شده، ساخت و ساز روی بخشهای مختلف عرصه و عدم سرکشی و مراقبت مداوم از این محوطه باستانی و …. هستیم.
از مسئولان پیگیر شدیم، واقعا در خوزستان چه میگذرد؟ آخرین اخبار را مجتبی گهستونی، فعال میراثفرهنگی خوزستان به ما میدهد، سرپرست پایگاه میراثفرهنگی ارجان و چگاسفلا سه ماه است استعفا داده و هنوز مدیر جدید برای آن معرفی نشده است! خوزستان کم مشکل داشت، اختلال ایجاد شده به خاطر تغییر و تحولات مدیریتی آخرین جانش را هم دارد میگیرد. محوطهها در سراسر استان به حال خود رها شدهاند. یگان حفاظت عاجز است میگوید چگونه خودش را از اهواز به بهبهان و از بهبهان به چگاسفلا برساند. در حالی که تهران مسئولان درگیر و دار نمایشگاه گردشگری و فیلم و عکس بودند، محوطهها آن سوی پایتخت نابود و نابودتر میشوند.
چگاسفلی نمونه شش هزارساله «منظری قدسی» است چراکه گورستان عظیم چگاسفلی در زمره اولین گورستانهای بشری است که نشان میدهد اجساد اقوام مختلف ساکن در نواحی اطراف در شش هزار سال پیش به این مکان آئینی آورده و دفن شده است. برای اولین بار قبرها با معماری دقیقی از آجر ساخته شدهاند که در بعد تاریخی آن اولین نمونه شناخته شده است.
در اواخر هزاره پنجم بود که مردم تصمیم میگیرند به جای دفن مردگان خود در کف خانههایشان آن را در مکانی که گورستان مینامند، دفن کنند، بنابراین این محوطه اطلاعات زیادی از ویژگیهای انسانی و اسکلتی تا آداب و رسوم استفاده شده در تدفینهای گورستانی به باستانشناسان میدهد که باید آن را حفظ کرد.
تا امروز صدها گزارش و فیلم و مطلب درباره چگاسفلا تهیه شده است. باستانشناس و فعال میراث فرهنگی و اهالی رسانه از اهمیت آن نوشتند اما آنچه شاهد آن هستیم محوطهای در حال از دست رفتن است. فردا باید بر گور خالی چه چیزی گریه کنیم؟ به نسلهای آینده چه پاسخی دهیم؟
آیا آقای عزتالله ضرغامی، وزیر میراثفرهنگی و گردشگری و صنایعدستی کشور میتوانند به این سوالات پاسخ دهند؟ آیا زمان آن نیست که یک بار برای همیشه تصمیمی جدی برای حفاظت از تل چگاسفلا گرفته شود؟
آیا میدانید تلچگاسفلا کجاست؟
آیا میدانید تلچگاسفلا چه اهمیتی برای باستانشناسی و میراث فرهنگی ایران دارد؟
آیا میدانید که کاوشهای محدود در این محوطه چه دستاوردهای شگفتانگیزی داشته؟ میدانید که مدارک بهدست امده از کاوشهای حتی محدود چگاسفلا، در تاریخ معماری این سرزمین و حتی نواحی اطراف تحولی شگرف ایجاد کرده؟ میدانید که چگاسفلا نمونه عینی جامعهای شش هزارساله است که در آن مناسک مذهبی و آئینی بسیار مورد توجه بوده؟ میدانید دنیای پساز مرگ برای ساکنان چگاسفلا شناخته بوده که بر اساس آن گورهایی که در واقع خانه آخرتشان بوده را به بهترین روش و ظریفترین حالت ممکن ساختهاند؟
آیا میدانید چند نفر از مهمترین باستانشناسان و موسسات و نهادهای علمی داخلی و خارجی برای حفاظت از این اثر ارزشمند به مسئولان پیشاز شما در سطوح عالی دولت و وزارت میراث نامه نوشتند؟
آیا نامه سرگشاده، عباس مقدم، کاوشگر تلچگاسفلا به استاندار وقت خوزستان را که به راحتی در اینترنت قابل دسترسی است خواندهاید؟
آیا میدانید که از دهه ۱۳۴۰ تعدادی خانوار بخشی از عرصه چگاسفلا را اشغال کرده و در آنجا ساکن شدهاند؟
آیا میدانید که حیات روستای فعلی که همراه با ساخت و سازهای پی در پی است با حفاظت از میراث ارزشمند و بینظیر چگاسفلا در تعارض است؟
آیا میدانید که ضوابط عرصه و حریم تلچگاسفلا به استاندار وقت خوزستان ابلاغ شده و براساس آن تمامی مسئولان استانی از استاندار گرفته تا دهیار و شورای روستای چگاسفلا وظیفه دارند تا از این ثروت عظیم ملی حفاظت کنند؟
آیا میدانید که چگاسفلا به دلیل موقعیت ویژهاش میتواند به یک قطب گردشگری بینالمللی تبدیل شود؟
آیا میدانید که به واسطه تلاشهای بیدریغ باستانشناسان خدوم، چگاسفلا در ذهن بسیاری از مردم از پیر و جوان رسوب کرده است؟
آیا میدانید که کودکان این سرزمین با الهام از نقوش نمادین چگاسفلا به آفرینش هنری دست زدهاند؟
آیا میدانید که متاسفانه یگان حفاظت از میراث فرهنگی در شهرستان بهبهان همواره شاکی است که هیچ امکاناتی در اختیارش نیست تا به وظیفهاش به خوبی عمل کند؟
آیا میدانید که جابهجایی روستای فعلی از روی عرصه مصوب چگاسفلا ضروری است وگرنه ما به راحتی اثری افتخارآمیز و ملی را بر باد میدهیم؟
آیا میدانید که در خصوص جابهجایی روستای فعلی طرحی آماده شده و سال گذشته آن طرح در دستور کار استانداری، بنیاد مسکن و اداره کل میراث خوزستان قرار گرفته اما خروجی آن معلوم نیست که به چه نقطهای رسیده است؟
آیا میدانید که به واسطه تلاشهای شبانهروزی خادمان میراث فرهنگی، نام چگاسفلا به عنوان «منظری آئینی» در فهرست موقت سازمان فرهنگی یونسکو به ثبت رسیده و ضروری است تا این اثر بسیار ارزشمند در فهرست دائمی آثار ثبت شده در یونسکو قرار گیرد؟
آیا میدانید که ما وظیفه داریم تا اجازه ندهیم که تاریخ تلخ ویرانیهایی که در پیشانی فرهنگ خوزستان و به دست فرانسویان چپاولگرِ شوش به ثبت رسیده و همواره باعث سرافکندگی ماست مجددا تکرار شود؟
آیا میدانید که چگاسفلا ظرفیت بسیار بالایی دارد تا به دست متخصصین دلسوز و میراث دوست منبعی شود برای مشارکت دادن مردم در تولیدات متنوع صنایع دستی، توسعه گردشگری، و ایجاد شور و نشاط در منطقهای محروم؟
آیا میدانید که طبق قانون شما به عنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مسئولیت بسیار مهمی در قبال این اثر ارزشمند که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، عرصه و حریم آن تصویب و ابلاغ شده است، در فهرست موقت ثبت جهانی قرار گرفته است و مهمتر از همه، اثری است که در مدت زمان اندکی از شروع کاوشهایش تا کنون در سطحی وسیع چه داخلی و چه خارجی شناخته شده است دارید؟
آیا میدانید اثری که در فهرست یونسکو قرار میگیرد، بهطور خودکار مورد توجه بسیاری از بنگاههای گردشگری در سراسر جهان قرار خواهد گرفت؟ مگر ما چند چگاسفلا در پهنه سرزمینی ایران داریم که میراثی است شش هزارساله؟
به نظر میرسد شما هیچیک از موارد بالا را نمیدانید. چون اگر میدانستید، در انجام امور جدی ظاهر میشدید. بسیار جدیتر از همه کسانی که پیشاز شما مقام ریاست و وزارت بر میراث فرهنگی را با تشریفاتی زاید و بی مصرف سپری کرده و رفتند. اگر جدی هستید، بدون هماهنگی قبلی سراغ استانها بروید و از مدیران کل میراث فرهنگی درباره کمیت و کیفت آثار حوزه استحفاظیشان بپرسید.
جدی و بدون تعارف بپرسید. حدس میزنم که از ناآگاهی مدیران محترم، حتی از کیفیت و کمیت محوطههای شناخته شده ایران، در حیرت فرو خواهید رفت. مشاهده آنچه در استان خوزستان میگذرد، نشان میدهد: «اکثریت قریب به اتفاق مدیرانتان در صددند تا صرفا موانع را از سر راه طرحهای عمرانی که عمدتا محیط زیست و میراث فرهنگی را نادیده گرفته و قربانی میکنند برطرف کرده و به قول معروف با دیگر بخشها «تعامل» کنند. رفتاری که عین نابخردی و عین مسئولیت ناشناسی است.»
کسی از شما انتظار ندارد که در این زمانه تحریم و کمبودهای اقتصادی کاری کنید کارستان. با تجربه این چند ماه اما سزاوار نیست که به همنشینی با تنی چند از بازنشستگان حوزه میراث فرهنگی که عمدتا زینت مجالساند دلتان را شاد کرده و فکر کنید که از آنها رهنمودهای لازم را گرفتهاید. بجای آن، سزاوار است که شما به سان فرماندهی کاردان و آیندهنگر جستجو کنید و دانایان و فعالان بغایت جدی در حوزههای مختلف میراث فرهنگی را که در بطن کارند فرا بخوانید.
سزاست تا بشنوید که آنها چه برای گفتن دارند. سزاست بشنوید که آنها بر پایه دانش روز و تجربه، چه راههایی را برای نجات میراث فرهنگی از نابودی پیش میکشند. سزاست تا تشریفات را کنار گذاشته و برای یک بار هم شده به سان سربازانی که به سرنوشت، ناموس و کیان کشور حساساند، بدون توجه به مشاوران و مدیران دور و برتان، از توانمندان عرصه باستانشناسی بشنوید که چرا پس از هفت دهه هنوز این کشور صاحب یک سامانه دقیق باستانشناسی نیست. چرا هرساله بخشی از محوطهها و آثار ارزشمند ما در سکوتی وهم انگیز برای همیشه نابود میشود؟ و …
انتهای پیام