هم اینک نیز،انبوه زباله ها و پسماندهای ساختمانی و خانگی در گرداگرد و حریم آن رها شده و چهره زشت و زننده ای را رقم زده است و بوی بد زباله های خانگی و صنعتی ، اندک گردشگران و بازدیدکنندگان را فراری می دهد.
سخن در خور نگرش این است که،نگارنده موضوع زباله و پسماندهای برجای مانده در حریم درجه یک شهر تاریخی دارابگرد را سال هاست فریاد می زند و به گوش مسوولان میراث فرهنگی در مرکز استان پارس رسانده و در گزارش های فراوانی به آن پرداخته است.اما شوربختانه ” در بر همان پاشنه می چرخد ” و روز به روز زباله و پسماندها بیشتر می شود !
این موضوع نشان از آن دارد که مدیریت شهری و مسوولان فرهنگی شهر داراب به ویژه متولی اصلی آثار تاریخی یعنی اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هیچ اهمیت و ارزشی برای یادگارهای تاریخی و فرهنگی قایل نبوده و نیستند و آن ها را به حال خود رها کرده اند. هرچند که، میراث فرهنگی در این زمینه تنها می تواند هشدار دهد و پیشگیری کند و خویشکاری (وظیفه) بر گردن شهرداری است. اما در فرجام متولی آثار تاریخی میراث فرهنگی است و می تواند با پیگیری و نامه نگاری از شهرداری بخواهد که به خویشکاری خود عمل کرده و مانع ریختن زباله و پسماندها شود. همچنین تردیدی وجود ندارد که این حجم از زباله و پسماندها که هر ماه به حجم آن نیز افزوده می شود از سوی بومیان و روستاهای پیرامونی ریخته شده است و مسوولان می توانند با آگاهی رسانی و هشدار و حتا جریمه از آن پیشگیری کنند.
به هر روی،شهر تاریخی دارابگرد درحال خفه شدن از انبوه زباله و پسماندهای ساختمانی،صنعتی و خانگی است و روزگار غم باری را پشت سر می گذارد.گویا بنا نیست دست از سر این یادمان ارزشمند و بی همتای سرزمین پارس و کشور بردارند.
صدای فریادها و ناله های دارابگرد به گوش می رسد،ای کاش صدای آن را بشنویم و درمانی برای انبوه زخم های آن باشیم. امروز دارابگرد را دریابیم، بی گمان فردا دیر است.
پی نوشت: امیدوارم گوش شنوایی پیدا شده و در برابر این همه دشواری دارابگرد واکنشی از سوی مسوولان نشان داده شود.
انتهای پیام