مهمترین رودخانه ایران در معرض فروپاشی زیستی است و خطری مهمتر از افت کمی آب در اثر بارگذاریهای پرشمار در بالادست و تغییرات اقلیمی آن را تهدید میکند؛ اینکه روزانه میلیونها لیتر فاضلاب و پساب خام بدون هیچ اراده و عزمی برای تصفیه واردش میشود. تقریباً این رودخانه از کنار هر شهری که عبور میکند؛ چه در مناطق زاگرسنشین در بالادست و چه خوزستان در پایاب، پذیرای حجمی باورنکردنی از سموم شیمیایی، مواد شوینده، پسابهای خطرناک صنعتی، پتروشیمی، بیمارستانی و شیرابه است. این حجم بیشتر از یک رودخانه به بزرگی زایندهرود بوده و متاسفانه هنوز ارادهای برای حل آن وجود ندارد. در این میان، آخرین میخ به تابوت کارون را سد گتوند و پساب کشت و صنعت نیشکر با افزایش شوری کارون به آن زده و همان بلایی که سد چمشیر میخواهد بر سر رودخانه زهره و هندیجان بیاورد، کارون سالهاست که سر جلگه حاصلخیز خوزستان، نخلستانهای پرشکوه اروندکنار تا شادگان و صنعت صیادی آورده است.
برآورد میشود که خسارت این بیتفاوتی شگفتآور دولتها، مدیران محلی و مردم نسبت به تداوم این خرابکاری نابخشودنی، سالانه بیش از بیستهزار میلیارد تومان به اقتصاد کشور ضربه میزند و تبعاتش در قالب افزایش هزینههای سلامت از توان سرمایهگذاریهای ملی میکاهد. چگونه چنین حماقت باورنکردنیای را سیزده دولت در ایران تاب آوردهاند؟ آیندگان هرگز ما را نمیبخشند اگر امروز اولویت نخست خود را به پاکسازی بیقید و شرط کارون اختصاص ندهیم.
معضل بعدی که در بخش دوم کلیپ شرح داده شده، عدم توجه به کهنسازههای غرورآفرین آبی شوشتر است. واقعاً چگونه متوجه ارزشهای فرهنگی، ملی و اقتصادی این سازهها نیستیم و چرا وزارت متولی چنین منفعلانه امروز را به فردا میاندازد؟
در گفتگویی که با فعالان مدنی حوزه محیطزیست و میراث داشتم، متاسفانه دریافتم که اغلب آنها به قوانین بالادستی برای افزایش اثرگذاری فعالیتهای خویش آگاهی نداشته و حتی نمیدانستند ارادهای در حاکمیت پیشنهاد حذف ماده شصت و شش آیین دادرسی را طرح کرده است!
وقتی خود برای دفاع از مایملک محیطزیستی و میراث خویش خردمندانه و همهجانبه با اشراف به ابزارهای حقوقی عمل نکنیم، معلوم است که بازی را به فاجعهبارترین شکل ممکن باختهایم و آنگاه معلوم است که باید برای تراژدی آخرین آسیابان شوشتر در درون خویش سخت گریسته و آه بکشیم …
انتهای پیام