در خصوص حاشیههای ۷۰ روزه وزارتخانه (م.گ.ص)،آخرین اقدام یعنی پر شدن حوضهای موزه فرش از خاک و تبدیل آن به باغچه توسط رییس جدید و نامتخصص موزه فرش آژیر خطری جدی بود.خطر از آن لحاظ که رسما طیف کارشناسی اعلان جنگی پنهان به تیم ضرغامی کرده است. شهرداری منطقه ۶ از فرصت استفاده کرده و آرزوی دیرین خود را محقق کرده و کارکنان موزه فرش هم منتظر ماندند تا آخرین حوض تبدیل به باغچه شود، بعد رسانهها را مطلع کردند تا تیر از چله رها شود و فریاد وااسفا از سوی جامعه متخصص و افکار عمومی بلند شود. حالا هم کارزاری راه افتاده که رییس موزه تغییر کند. در این بین آنچه در حال قربانی شدن در این جنگ پنهان است میراث فرهنگی و حیثیت فرهنگی کشور در سطح ملی و بینالمللی است.
از سویی خبرها از تلاش برخی برای کوچک کردن حرایم به گوش میرسد که قطعا ضرغامی را با چالش جدی مواجه میکند.
هنوز تا ماه سوم و اتمام ماه عسل ضرغامی زمان باقی است اما اگر حاشیههای وزارتخانه در حوزه میراث فرهنگی چنین ادامهدار باشد جریانهای مختلف چنان با هم تبانی میکنند که اصلا میزی باقی نمیماند که ضرغامی بخواهد زیر آن بزند. از سویی با توجه به برخی محسنات اخلاقی ضرغامی او میتواند اقدامات مقتدرانه، ضد فساد، جامع، مانعی برای وزارتخانه انجام دهد که هیچ کس توان انجام آن را نداشته به شرط آن که مشورت دلسوزانه و متعهدانه به او داده شود.
ضرغامی این حاشیهها را میتواند با چند اقدام به جا و خوب جبران کند و زیر خیلی از میزها بزند.لطفا لطفا لطفا:
۱. اقای ضرغامی با طیف میراث فرهنگی هم همچون گردشگری دیدار کند. بویژه جامعه و انجمن باستانشناسان که هم نسبت به وقایع اخیر واکنش نشان دادند هم در بدو ورود ضمن خوشاآمدگویی خواهان انجام مواردی برای بهبود وضعیت میراث فرهنگی بودند.این افراد داخل وزارتخانه هم نیستند و بنابراین منفعت مالی هم نصیبشان نمیشود.
۲. علی دارابی معاون میراث فرهنگی دو جلسه گفت و گو با مهدی حجت رییس ایکوموس ایران داشته که خروجی آن هنوز مشخص نیست، این جلسات با حضور اقای دارابی و وزیر ادامه پیدا کند. اقای حجت سختگیر است و شاید مطلوب خیلی از پروژهبگیرها نیست اما دلسوز و مورد وثوق و صاحب تجربه و اندیشه است. در خصوص خانههای تاریخی شیراز و سایر بافتهای تاریخی پیشنهاد میشود افزون بر او با مدیر اسبق محوطهها و بناها و بافتها که در اعتراض به رویه جاری در معاونت از سازمان رفت در باب حرایم و بافتهای تاریخی گفت و گو شود. هنگام تخریب بخشی از بافت تاریخی شیراز، او در محل حضور یافت و قاطعانه جلوی این اقدامات ایستاد. او کارنامه قابل دفاعی دارد و اهل گرفتن پست و مقام و رانت هم نیست.
۳. پیشنهاد میشود اقای ضرغامی مدیران موزههایی چون سعدآباد، گلستان، ملی، آبگینه و رضا عباسی را تغییر ندهد و با حضور اقای دارابی با این مدیران گفت و گو کند. آنها باید هر کدام به صورت شفاف و صریح و بیپرده کلیه مشکلاتی که با آنها چه در سطح ملی و چه استانی درگیرند را اعم از کمبودها، چالشها، خطرها، تهدیدها، اقدامات پیشگیرانه، پدافند ضدعامل، اقدامات حفاظتگرانه، باندها و رانتهای پیش رو و چالشهایشان با اداره کل موزهها…اعلام کنند.مشت نمونه خروار در سراسر کشور است از این طریق وزیر و معاون میراث میتوانند راهکارهای اجرایی پیدا کنند.
۴.اقای ضرغامی باید بستری فراهم آورد تا نفرات برتر رشتههای مرتبط با میراث فرهنگی در وزارتخانه رفت و آمد کنند و کارآموز شوند و به استخدام درآیند. میراث فرهنگی با بحران منابع انسانی رو به روست و با خاله قزی و عم قزی و عموزاده و عمه زاده داستانش حل نمیشود.
۵. اقای ضرغامی از طرح مجلس استقبال کند و یکبار برای همیشه به طرح نیروهای شرکتی و قراردادی و… پایان دهد. ایا وزیر میداند افرادی در این وزارتخانه با حقوق ماهیانه ۲میلیون و ۷۰۰ هزار تومان و ۲۶ سال سابقه، کار میکنند؟!
۶. راه ارتباطی با وزیر و معاون میراث فرهنگی گشوده شود و صنوف دیگر همچون انجمن صنفی مرمتگران، اصحاب رسانه،فعالان میراث فرهنگی، گروه منتخب موزهداران، کارشناسان پژوهشگاه و…امکان گفت و گوی صمیمانه با اقای ضرغامی را داشته باشند به این ترتیب سطح تنش، اضطرابها و ترسها کاهش مییابد.( یکی از اقدامات شایسته اقای ضرغامی دیدار با خانواده شهدای میراث فرهنگی بوده)
۷. اقای ضرغامی از کلیه مدیران معاونتهای خود بخواهد پیش از هر سفر به هر استانی مشکلات، اقدامات و مقدار اعتبارات را در اختیارش بگذارند. احتمال طرح پرسشهای خبری را اعلام کنند.در سفرهای استانیاش با فعالان میراث فرهنگی در ارتباط صمیمی باشد تا از نزدیک مشکلات ملموستر را حس کند.به نوعی در هر استان کلونی از دوستدار میراث و گردشگری و صنایع دستی تشکیل دهد.
۸. در خصوص پایگاهها دستور رییس جمهوری مورد توجه قرار گیرد و چارت سازمانی پایگاهها شکل بگیرد. از سویی ما دفتر ثبت آثار داریم. چه دلیلی دارد جداگانه برای امور ثبت جهانی دفتری در کوشک باشد و تمام کار ثبت جهانی برون سازمانی باشد.این افراد اگر فردا صبح کل پروندهها را بردارند و به جای دیگری سفر کنند یا خدایی ناکرده اتفاقی برایشان بیفتد،هیچ چیزی دست وزارتخانه نیست. یک امر حاکمیتی و دولتی که به یک جایی که ابزار نظارت و کنترل ندارد، سپرده نمیشود. باید کلیه امور این ثبت در اختیار دفتر ثبت باشد، مدیرش پاسخگو باشد، بتواند به مجلس و دستگاه نظارتی و…پاسخگو باشد و رقم قراردادها و وضعیت حرایم را بداند.
۹. در خصوص معاونت صنایع دستی تصمیم بخردانهای گرفته شود. منفعلترین معاونت که کارنامه قابل دفاعی ندارد و تنها افتخارش امار صادرات چمدانی است. آماری که عملا وجود خارجی هم ندارد! خیل گستردهای از صنعتگران خواهان تحول و رسیدگی به این بخش هستند.لطفا از نظرات اقایان کردستانی، قاسمی از مدیران اسبق و عبدالمجید شریفزاده( که اکنون مسئول بخش پژوهشکده هنرهای سنتی است)، کمک بگیرید به یادداشتهای اقای حجت مرادخانی رجوع کنید.جلساتی با این افراد، طیف دانشگاهی و هنرمندان این حوزه بگذارید. صنایع دستی بسیار مظلوم است.
انتهای پیام