شد آنچه نباید میشد و شوربختانه پیشبینیها درست از آب درآمد! از روزی که نام عزتالله ضرغامی برای وزارت میراثفرهنگی مطرح شد تا روز انتصاب وی با بالاترین رای در مجلس و حتی پس از آن، امیدوار بودیم ضرغامی با سابقه مدیریتی خود، بیشتر براساس اصول و قوائد مدیریتی پیش برود و میراثفرهنگی را حیاط خلوت نزدیکان و غیرمتخصصان نکند. اما عزتالله ضرغامی با انتصاب علی دارابی به عنوان معاون میراثفرهنگی خود در معاونتی که یکی از تکنوکراتترین و مهمترین معاونتهای وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است، نمایان کرد که ترجیح میدهد یک رفیق کنارش داشته باشد تا یک تکنوکرات دلسوز!
علی دارابی، جایگزین محمدحسن طالبیان شد که هم تخصص داشت و هم تجربه در بخشهای کارشناسی وزارت میراثفرهنگی، هر چند عدهای بر اعمال او ایراد میگرفتند. اما در کلیت، کارنامه طالبیان قابل دفاع بود. به ویژه در بخش ثبت میراثجهانی؛ اما آقای دارابی که یک مدیر صداوسیمایی است و رزومهاش بیشتر در سطح روابط عمومی است تا متخصص در صنایعدستی و گردشگری و میراثفرهنگی، سبقهای کاملا غیرتخصصی و غیرمرتبط دارد. سبکی از مدیران غیرمتخصص که ما با آنها ناآشنا نیستیم و در دولت احمدینژاد نیز بسیار از آن دست مدیران مشاهده شد. مدیرانی که تفاوت ساسانی و سامانی را نمیدانند!
اما جدای از انتصاب علی دارابی به معاونت میراثفرهنگی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، جالبتر از آن عدم واکنش باستانشناسان، مرمتگران، معماران و دیگر فعالین در این حوزه بود. این گروه طی یک هفته گذشته که شایعه انتصاب دارابی به سمت معاون میراثفرهنگی در وزارت میراثفرهنگی، گردشگر و صنایعدستی منتشر شد، حتی یک قلم نزدند و یک مصاحبه هم نداشتند و همگی سکوت اختیار کردند. در این شرایط هر وزیر دیگری که جای ضرغامی نشسته بود هم این انتصاب را به راحتی انجام میداد. چون وقتی مطالبه و اعتراضی نباشد، پس کار درست انجام شده است. تنها چند خبرنگار دلسوز در حوزه میراثفرهنگی بودند که معترض این انتصاب شدند و بس! گویا دیگر توانی برای اعتراض به برخی تصمیمات در وزارت میراثفرهنگی از سوی کنشگران این حوزه نمانده است یا شاید آنها دیگر امیدی به شنیدن صدای اعتراض خود ندارند!
حوزه میراث فرهنگی، یک حوزه عمومی با سابقه چندین هزارساله است که فعالیت در آن نیازمند دانش و خرد دانشگاهی و تجربی است و قدمنهادن در این مسیر خالی از دو عنصر تخصص و تجربه، بسیار حساس و شکننده است. درست مانند مسیری که آقای دارابی برگزیده و نیازی نیست که در این مسیر نوستراداموس بود تا آینده نه چندان روشن انتهای این جاده را پیشبینی کرد. تنها میتوان در همین ابتدای راه ابراز امیدواری کرد تا شاید با بهره بردن از متخصصین، خبرنگاران و کنشگران دلسوز حوزه میراثفرهنگی بتوان میزان خسارات پیش رو را به حداقل ممکن رسانید.
انتهای پیام