حالا بیش از سه هفته از شروع کار وزیر جدید میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گذشته است. وزیری که اهل رسانه است و میداند که پیامها در رسانه چه معنا دارند، وزیری که در اینستاگرام چند صفحه دارد و در توتیتر هم فعال است و عملکردش را روزانه گزارش میدهد پس حق داریم از همین پالسهای رسانهای رویکردش یا سیبلهای هدفش را بخوانیم.
تمام دیدارها یا دیدارهایی که بازتاب خبری داشتهاند معطوف به گردشگری یا به عبارتی صنوف گردشگری بوده است و انگار مدام بر تعامل با بخش خصوصی در گردشگری تأکید میشود.
در میان این حضور وزیر اما نشانهای از ارتباط با حوزه میراث فرهنگی یا صنایع دستی نیست حتی اگر علاقهای هم باشد بازخوردی نیست و طبیغتا خشت اول مسیر و اولویت را مشخص می کند، در حالی که اگر صحبت از ضرر کرونا به گردشگری میشود باید آسیبهای کرونا به صنایع دستی و میراث فرهنگی را هم دید، اگر برای گردشگری باید التیام یافت و برای فردای پس از کرونا فکری کرد اما برای صنایعدستی و فعالان حاضر آن امروزه باید فکر کرد و یادمان باشد که صنایعدستی محدودیتهای سیاسی و ارتباطی گردشگری را ندارد.
اگر گردشگری صنوف و بخش خصوصی دارد میراث فرهنگی بیصدا و زبان مانده است صنایعدستی هم که طبیعتا صنعتگرانی بی های و هوی هستند اما حداقل توقع از وزیر آن است که در تعامل خود و پالسهای رسانهای خود علاقهاش را محدود نشان ندهد و چونان پدری که سه عروس دارد به خانواده هر سه عروس توجه کند.
حتی اگر جناب ضرغامی دیدارهای غیررسانهای داشته همانگونه که در گردشگری بر آن است که به همه صنوف و گرایشها توجه کند باید شنونده همه ارکانها و نیازها و چالشهای دو حوزه دیگر هم باشد نکند که با این سرعت نسبتها از دست برود و سرعت چنان باشد که آن همراهی لازم پدید نیاید.
انتهای پیام