این که این فیلم و عکسها تصادفی منتشر میشوند یا سر بزنگاهها با انگیزه تسویه حساب یا حذف یا عزل و نصب افراد، موضوعی است که در بیشتر مواقع دنبال نمیشود .
در این بین برخی مسئولان آن شهر یا روستا یا استان هم به فراخور چنین ماجراهایی که خلاف ارزشهای دینی یا اخلاقی یا قانونی است واکنش نشان میدهند.
در فضاهای مجازی هم افراد به دو دسته تقسیم میشوند برخی این رفتارها را خلاف شرع و خلاف قوانین میدانند و خواستار برخورد با این گونه رفتارها هستند و برخی دیگر خواهان آزادیهای اجتماعی بیشتر ، یکی طرف مقابل را بیبند و بار میداند و آن دیگری متعصب و این داستان ادامه دارد.
اما آنچه از آن به طور کلی در تمامی این موارد غفلت میشود منشور جهانی اخلاق گردشگری است که در همان بند ۱ همه گردشگران را ملزم به احترام به قوانین ، آداب و رسوم و حفظ آن میکند و بازدید از اماکن مذهبی را هم بدون آسیب زدن به حریم عبادتکنندگان مجاز میداند . به عبارتی منشور جهانی اخلاق گردشگری تاکید میکند نباید به گونهای رفتار کرد که موجب آزردگی جامعه میزبان شد یا رفتاری خلاف باورها و آداب و رسوم جامعه محلی داشت.
این همه در حالی است که در ایران گردشگران اساسا در هیچ جا آموزشی در این زمینه نمیبینند و فکر میکنند در هر جایی میتوانند صدای ضبط صوت خودروهای خود را بالا ببرند، آواز بخوانند، پایکوبی و شادی کنند، زبالهها را در کنار نهرها و دشتها رها کنند، به حریم حیوانات تعرض کنند یا با پوشیدن لباسهای مختلف در کنار بناهای تاریخی عکسهای متنوع بگیرند و صفحه اینستاگرامشان را مزین کنند بدون آن که فکر کنند این رفتار آنها در جامعه محلی یا ملی چه بازتابی دارد و یا حتی انتشار اخبار آن در سوی دیگر مرزها تا چند وقت سوژه چه افرادی با چه مقاصدی خواهد بود.
این طرف هم هستند صاحبان و مالکان بناهای تاریخی که آنها را با زخمهای عمیق به حال خود رها کردهاند و چشم دوختهاند به عکسهای خوش رنگ و لعاب و قالیچه و گلی که از این بناها گرفته میشود تا زخمهای چرکین را پشت این بزکها پنهان کنند بیآن که بخواهند گردشگر بار فرهنگی، زیست محیطی، علمی، طبیعی ، تاریخی به همراه داشته باشد و برای او به صورت مستقیم یا غیر مستقیم آموزشی درنظر گرفته شود.
از سویی کلیه نهادهای فرهنگی دولتی و حاکمیتی و نظارتی باید به کمک وزارتخانه میراث فرهنگی و گردشگری بیایند و با هم افزایی و هماندیشی تدبیری در این رابطه بیاندیشند که مجموع سلایق دینی، عرفی، تاریخی، ملی و بینالمللی را فارغ از هیجانات شامل شود .
اینکه در جامعه ما هنوز تکلیف کوروش،جشنهای سده، تیرگان، مهرگان،یلدا،چهارشنبه سوری و… حتی امثال ولنتاین و… مشخص نیست و سلیقهای با آن برخورد میشود نتیجهای جز اتفاقاتی که تا کنون افتاده به همراه نخواهد داشت.
این که چرا هنوز گردشگر ما نمیداند که یک مکان مذهبی نه در ایران بلکه در تمام جهان آداب خاصی دارد که همه ملزم به رعایت آن هستند و از دل آن ماجرای تکیه معاونالملک بیرون میآید، مقصر کیست؟ این که مالک یک بنای تاریخی یا یک دفتر خدمات مسافرتی هنوز نمیداند که گردشگر فقط منبع درآمد نیست، مقصر کیست؟
آیا تمام بار آموزش گردشگر و جامعه میزبان و محلی بر شانه وزارتخانه گردشگری است یا آموزش امری همگانی و همزمانی است و نهادها،دستگاهها، سازمانهای مختلفی را درگیر میکند و شامل سطوح مختلف سنی، جنسی، شغلی و جغرافیایی میشود.
این که ما مشخص نمیکنیم اگر عدهای در جامعه دوست دارند جشنهای باستانی را احیا و برگزار کنند با آنها چه برخوردی بکنیم و چه چارچوبی در نظر بگیریم که هم شرع و اخلاق رعایت شود هم جشنها برگزار شود مقصر کیست؟
از سویی در حال حاضر بدون استفاده از ظرفیتهای آموزشی مدارس، دانشگاهها، حوزههای علمیه، تریبونهای نماز جمعه، صدا و سیما، شهرداریها،رسانهها، متولیان امر فیلم و سریال و تئاتر و کتاب و فضاهای مجازی و… وزارتخانه میراث فرهنگی و گردشگری به تنهایی چه کاری میتواند انجام دهد؟ وزارتخانهای ورشکسته از کرونا، تهی از منابع انسانی و تجهیزات
گسترده.
انتهای پیام