مریم اطیابی/. حال باید از شهرداری پرسید وقتی حتی تاریخچه اثر را نمیدانید چطور چنین طرحی را اجرا میکنید؟ شما اگر ابتدا رزومه سازنده شیرها را نگاه میکردید چنین بیمحابا اجازه پتک زدن به مجسمه را نمیدادید و با توجیه این که فایبرگلاس است به جان اثر یک هنرمند صدساله خوشنام حوزه مجسمهسازی نمی افتادید!
مجسمه آرش کمانگیر جلوی کاخ ملت واقع در مجموعه سعدآباد را هم استاد حسن ارژنگ در سال ۸۶ ساخت.در واقع یک تیم سه نفره به نام «حسن ارژنگ» و «حسین ونکی» و پسرش «ابوذر ونکی» در گروه مجسمهسازی «آرش» این مجسمه را ساختند و اقای «وزیری» هم در کمک به این افراد کار قالبگیری را انجام میداد. ابوذر ونکی هنرمند نقاش و مجسمهساز است و آخرین نمایشگاهش در گالری «شیرین» نمایشگاه موفقی بوده است.
ارژنگ برای ساخت مجسمه آرش کمانگیر ابتدا یک نقاشی از طرح کشید و یک مجسمه کوچک به عنوان ماکت اولیه ساخت و بعد کارگاه مجسمهسازی را در سعدآباد راه انداخت و مجسمه را ساخت.در همان سال ۸۶ هم ابتدا مجسمه گچی را ساخته و بعد از آن قالب گرفته و سپس فایبر گلاس آن را ساخته و روی پایه سنگی نهاده و درون آن را با بتن پر کردند. سپس آن را پتینه برنز زد.
ساق پای مجسمه آرش کمانگیردر سعدآباد در طول ده سال گذشته ترک خورده و نیاز است مرمتهای جزئی روی آن انجام شود اما این بدان معنا نیست که باید این مجسمه را هم تخریب کرد و از نو ساخت؟!
در زمان ساخت مجسمه آرش کمانگیر هم مانند ساخت مجسمه شیرهای میدان حر استاد حسن ارژنگ دستمزدی دریافت نکرد. کاخ سعدآباد بابت ساخت کل مجسمه آرش با آن سنگ گرانیت پایه و شش ماه کار سه نفره و مصالح به کار رفته کلا ۷میلیون تومان پرداخت کرد. چون او واقعا عاشق بود و دلش میخواست این کار را انجام دهد.
یکی از خاطراتی که سعدآبادیها نقل قول میکنند این است که او که همیشه دیگران را «ای نازنین» خطاب میکرد . روزی در حالی که با آن سنش در بالای داربست مشغول تمیزکاری مجسمه بود، شخصی آمد و با یک ژست خاص به دوستش گفت:«بله این جا سفارش دادیم مجسمه «اصغر کمانگیر» ساخته شود!»
با شنیدن این نام، صفحه فلزی از دست استاد ارژنگ سُر خورد و پای مجسمه را قطع کرد .استاد در چنین وضعیتی کنار داربست نشست و گفت:« ای نازنین ! با شنیدن این نام کمرم شکست!» و بعد شروع کرد به خندیدن و گفت:«نازنین! پای این مجسمه لابد که خیلی هم خوب از آب درنیامده و باید قطع میشد». هنوز هم وقتی سعدآبادیها سراغ استاد را میگیرند، میخندد و میگوید:« این اصغر کمانگیر از سعدآباد رد نمیشود.!»
استاد قاعدتا باید قالب شیرها را داشته باشد. او دو شیر فایبرگلاس هم برای سعداباد ساخته که جلوی موزه پوشاک سلطنتی و دفتر مدیر فعلی سعدآباد نصب بود. در اثر بالا رفتن مردم از شیرها برای سوار شدن و عکس گرفتن، دم یکی از شیرها کنده شد و شیرها آسیب دید. سال ۹۲ نیروهای خدماتی سعدآباد شیرها را با جرثقیل به پشت گلخانههای سعدآباد بردند تا در دید انظار نباشد.
تعداد زیادی گلدانهای بزرگی با سبک دوره پهلوی اول به ارتفاع دو متر و دو کله شیر که زنجیر به آن وصل میشد هم در کاخ سعدآباد ساخته بود که گلدانها را هم بازدید کنندگان در اثر آویزان شدن دچار صدمه کردند.
جالب است بدانیم ۸۰ سال است کتاب «نقاشی ارژنگ» او شهره است.چاپ نخستین نسخه از این کتاب مربوط به سال ۱۳۱۹ است و این کتاب همچنان تجدید چاپ میشود.
داستان ساخت مجسمه «گرشاسپ» استاد ارژنگ بزرگ به همراه ایشان که پسرخالهاش بود و رمپی که برای انتقال به کار رفته در نقل قولهای ایشان شنیدنی است. او حتی در سال ۸۴ وقتی میخواسته شیرها را احیا کند به کتاب «تهران قدیم» مراجعه کرده است.
یکسری از سرستونهای ساختمان شهربانی میدان مشق و نقش برجستههای جلوی باشگاه شعبان جعفری اثر اوست.
نقش برجستههای کاخ دادگستری هم ترکیبی از کار رحیمزاده ارژنگ و حسن ارژنگ است.
اگر به کتابهای شادروان «منوچهر ستوده» مراجعه کنید عکسهای او را در حالی که شانزده سال بیشتر نداشت در دو طرف ورودی پله کاخ ملت (دهه ۴۰ پلهها تغییر پیدا کرده)میبینید که نقش برجسته شکارگاه را میتراشد.
او یک آتلیه بزرگ مجسمهسازی در سعادت آباد داشت. که بعدها در اثر انفجار گاز آتش گرفت و خیلی از اسناد و آلبومها و کتابهایش در آن آتش سوزی از بین رفت.
انتهای پیام