بهنام خداوند جان و خرد
جناب آقای مونسان
وزیر محترم میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
سلام بر شما.
قصد داشتم چند ماه پیش ــ و پس از اعلامِ رأی برائتم از شکایت مدیرکل میراث فرهنگی آذربایجان غربی ــ چنین نامهای را برای شما بنویسم اما با توجه به اوضاعِ نابهسامان سیاسی و بهویژه اقتصادی کشور از نوشتنِ آن منصرف شدم، بهخصوص آن که شایع شده بود سرگرم رایزنی با ریاست مجلس شورا برای حضور در دولت بعد هستید یا دستکم به مقام شهرداری تهران میاندیشید. امیدوارم این سخنان واقعیت نداشته باشند اما اگر بخشی از آن هم واقعی باشد طبیعتاً سخن گفتن با کسی که با وجودِ انتقادهای بسیار بر نحوهی ادارهی وزارتخانهاش چنین افقی را در ذهن دارد مفید و سودمند به نظر نمیرسید، چرا که آگاه هستیم و اگر تردیدی هست میتوانید از معدود کارشناسانِ دلسوزی که هنوز در آن وزارتخانه باقی ماندهاند بپرسید که آیا این سالها یکی از سیاهترین سالهای میراث فرهنگی کشور بوده است یا خیر؟
اما اکنون، این دعوتِ دوبارهام به دادگاه انگیزهای شد تا آنچه را در نظر داشتم برایتان طرح کنم بهویژه آنکه به نظر نمیرسد جناب آقای قالیباف هم از دردسر خودساختهاش رها شود و معقولانه هم هست که اگر کسی چشم به گرفتنِ مقامی در آینده داشته باشد بکوشد دستکم کارنامهای، ولو حداقلی، از خود بر جا گذارد. طبیعتاً دیگر فرصتی نیست به کارهای ریشهای بپردازید، اما به نظرم هنوز فرصت هست تا حداقل چند تن از مدیرانِ کل وزارتخانهتان را تغییر دهید چرا که آنان چند ماهی را هم پس از رفتن شما از وزارتخانه، تا استقرار وزیرِ جدید و معرفی مدیرانی دیگر، بر جایگاهشان خواهند بود و بهتجربه در این دورهها همیشه آسیب زدنی بیش از آنچه تا کنون داشتهاند رخ خواهد نمود.
مثلاً نمونهی اصفهان. شاید شما گمان کنید مدیرکل آن استان مدیری توانمند است، اما مگر میشود مدیری توانمند باشد اما کارهایش اینهمه بازخورد منفی داشته باشد و کارشناسان و کنشگرانِ بسیاری از او ناراضی باشند؟ حتا اگر هم چنین باوری دارید ــ همچنان که سالها پیش در مراسم معرفی برگزیدگان «دومین جشنواره سراسری میراث فرهنگی و رسانه» به جناب رحیممشایی گفته بودم که اصلاً ایرادهای فنی و کارشناسی مترتب بر سد سیوند به کنار، هنگامی که بخش بزرگی از مردم مخالفِ کاری هستند بیایید و به افکار عمومی احترام بگذارید و فعلاً تأییدیهای را که وزارت نیرو از شما میخواهد ندهید، جدا از آن که دیدیم آن سد هیچ سودی هم برای مردم جاهایی که گفته میشد نداشت جز هزار و یک آسیب برای میراث فرهنگی و طبیعی ــ به نظر انبوهِ مخالفان آن مدیر، از کنشگران و انجمنها تا کارشناسان و متخصصان، ارج گذارده و او را کنار گذارید تا دستکم در پروندهتان اندکی توجه به نهادهای مدنی دیده شود. همچون نمونهی اصفهان بسیار است که با کمی جستوجو میتوانید آنان را بیاید.
حتا برای برگزیدنِ مدیرکل بعدی از نظرِ همان نهادها بهره ببرید تا احتمالِ بقای آن مدیرانِ بیشتر شود، شاید اندکماترکهی خیری از شما در این دستگاه بر جای ماند (گزینشِ مدیرانِ کل بر پایهی نظر انجمنهای مدنی، کارشناسانِ خود دستگاه، و نهادهای تخصصی).
دلم نمیآید به نمونهی آذربایجان غربی هم اشاره نکنم که مدیرکلِ آن استان بر پایهی مطلبی که رسانهای قانونی دربارهاش منتشر کرده بود و ما هم در کانال «دیدهبان میراث فرهنگی ایران» آن را منتشر کردیم از من شکایت کرد، به جای آن که درخواست کند آن مطلب را از کانالمان برداریم! اگر صادقانه این کار را کرده باشد که اکنون، با وجودِ رأی برائت، دنبال کردنِ آن شکایت عجیبتر مینماید چرا که غیرمنطقی بود آن مدیر و بهویژه مدیر حقوقی وزارتخانه تشخیص نداده باشند مطلبِ یادشده تولیدِ کانالِ ما نبوده و منطقاً از ما، که همان هنگام هم مطلب را از کانال برداشتیم، نباید شکایت شود؛ و اگر هم، همانطور که گفته میشود به درخواستِ کسانی در مرکز چنین کرده باشد، که دیگر واویلاست و اجابتِ سخنانِ نادرستِ دیگران و بهره بردن از امکانات حقوقی وزارتخانه برای مسائلی ناموجه نشانهی مدیریتی درست و بهقاعده نیست، و به نظرم آمد با آگاه کردنِ شما احتمالِ هر چند ضعیفِ ناآگاهیتان از موضوع را منتفی کنم.
امید که در آینده از شما، در هر مقامی که بودید، دلسوزیای بیشتری نسبت به این آب و خاکِ بلادیده ببینیم.
پیشاپیش از حُسن توجهتان سپاسگزارم.
با احترام
علیرضا افشاری
دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران، و بنیادگذار و دبیر دورهی نخست شبکهی سمنهای میراثی استان تهران
انتهای پیام