مغلطه سوسیالیستی گروگانگیری رنجبران

دکتر سهیل طالبی حسینی «جراح و متخصص ارتوپدی»

گاهی تطبیق الگوی جامعه شناسی اگر منطبق بر زمان و مکان نباشد درگیر تفسیر ناروا خواهد شد.
این مغلطه این طور رخ میدهد که تفاسیر جامعه شناختی را بدون توجه به لنگرهای قومیتی و سرزمینی فقط با توابع پدیداری شرح بدهیم.
تفسیر مارکس از نبرد دائم طبقات در تجدید نسل جوامع حرف میزند.
مارکس تحول تاریخی جامعه را به ۵ دوره تقسیم میکند:
کمون اولیه
برده‌داری
فئودالیسم
سرمایه‌داری
سوسیالیسم
تغییر دینامیک در ابزار و مناسبات تولید، جامعه را حین تضاد و نبرد طبقات به تکوین و تکامل تاریخ میرساند.
اینکه جامعه ایران در کدام دوره تاریخی به سر میبرد، کلید بحث ماست.
فرق بین برده داری، فئودالیسم و کاپیتالیسم دقیقا در ماهیت مالکیت سرمایه است.
نگاهی به مناسبات جامعه پزشکی بر خلاف تصور نه طلوع دوران جدید بلکه یک ارتجاع به دوران برده‌داری نوین را نشان میدهد که در این سالها رخ داد و در ۵ سال اخیر با برده‌داری در جامعه پزشکی به نهایت تکامل نائل شد.
بر خلاف تصور، ما در دوران سرمایه‌داری پزشکی نیستیم بلکه از اواخر دوران برده‌داری به سمت فئودالیسم داریم حرکت میکنیم و این تصور غلط است که عبور از کاپیتالیسم به سوسیالیسم اتفاق افتاده باشد.
رجعتی که چند دهه قبل با هتریک انحلال ۶۵ ،جامعه شناسی پزشکی ایران را دو دوره عقب برد.
هزار فامیل اشرافی، برای جلوگیری از بازگشت کاپیتالیسم در اثر بیداری جامعه پزشکی، قصد دارد دوباره از برده‌داری به فئودالیسم برسد.
اینجا تمام شواهد و قرائن را از طلوع نظام ارباب و رعیتی یعنی سِرف‌‌داری Servage می‌بینید.
مگاسالاری را قبلا برایتان گفتم که پیش‌درآمد نظام فئودالیته سلامت است.
گروگانگیری پرولترها توسط کلان بورژوآ ویژگی این دوران است.
آرمان‌های طبقه رنجبر توسط طبقه کلان بورژآ که همان اشرافیت است علیه طبقه میانی یا متوسط که شامل خرده‌بورژوآ باشند، استفاده میشود.
اینجا اتفاق مهم تقسیم عادلانه فقر است که جهت حرکت را مشخص میکند که ما از فئودالیسم به برده‌داری برگردیم یا کاپیتالیسم را انتخاب کنیم.
انقلاب پرولتریا، نوعی بروز دیکتاتوری صالح است که تقسیم عادلانه ثروت را بین همه به تساوی به عهده میگیرد اما وقتی رخ میدهد که ما در دوره سرمایه‌داری باشیم و نیستیم.
به نظر میرسد که فئودالیسم تلاش میکند برای نرسیدن به کاپیتالیسم از نیروی پرولترها برای برگشت به اواخر دوران برده‌داری تلاش کند تا با رفاه اجتماعی کاذب در برده‌داری نوین دوباره به ابتدای فئودالیسم برگردد.
طلوع مگامال‌ها، کاخهای بزرگ، شهرکهای لاکچری ممنوعه و لوکس نشینی‌های کلان‌بورژوآ، نوسانی بین دوره برده‌داری و فئودالیسم را در ایران نشان میدهد این اتفاق را با مناسبات جامعه پزشکی مقایسه کنید، متوجه میشوید که در جهت احیاء نظام سِرف ها (ارباب-رعیت) گام برمیدارد.
مهمترین مستندی که به شما ثابت میکند ما به دوران گذار بین برده‌داری و فئودالیسم هل داده میشویم، نظام برد‌ه‌داری و برده‌پروری سلامت در ایران است.
ایران در حال عبور از سرمایه‌داری نیست تا انقلاب رنجبران یا کارگران را توقع داشته باشید بلکه سقوط ۹۰٪ طبقه متوسط پزشکی به طبقه پایین اجتماع زمینه مساعدی برای بازگشت به اواخر دوران برده‌داری پزشکی و آغاز نظام فئودالیسم سلامت را پیش‌بینی میکند.
اگر می‌بینید تعطیلی مطبها آغاز شده آن را نتیجه استراتژی هماهنگی بدانید که قصد ساقط کردن تعمدی خرده‌بورژآ به طبقه رنجبران برای بازآرایی نظام فئودالیسم را دارد.
تولید برده اولین راه ایجاد دوره برده‌داری برای ورود مجدد از برده‌داری به فئودالیسم و تولید رعیت ارزان است.
اتحاد کاذبی که بین کلان بورژوآی مگاسالار و طبقه پرولتریا (رنجبران) می‌بینید واقعی نیست بلکه گروگانگیری آرمانهای رنجبران است؛
تا با سقوط طبقه متوسط به کف اجتماع نظام ارباب رعیتی دوباره احیاء بشود.
برده‌ها با پیشرفت به رعیت یعنی دهقان ناآزاد تبدیل میشوند و فئودال نقش ارباب را ایفا میکند.
شما طلوع مگاسالاری را در خرید هکتاری زمینهای اصلاحات ارضی شده در شمال، پیدایی مگامالها، ایجاد سیستمهای زنجیره‌ای درمان، گسترش مگاهاسپیتال و مگالب بدانید.
اینها در کشور ما مظاهر کاپیتالیسم نیستند، اداره اینها شرکتی نیست و هزار فامیلی تسلط مطلق بر سرمایه داری سلامت دارد.
همین فرق اشراف‌زادگی فئودالی با کاپیتالیسم است!
این مصادیق احیاء نظام فئودالیته هستند تا ارباب-رعیتی به نام دفاع از رنجبران دوباره مستقر شود.
در ایران مُسخر به دست فئودالیته؛ دهقان کشاورز سابق، سرایدار زمین فروخته خود و پزشک خرده‌بورژآ مستاجر مطب واگذار شده خود خواهد بود.
مگاسالاری سلامت همین امروز هم پیش‌درآمد بازگشت #فئودالیسم اشرافی در ایران است.
بزرگترین وجه افتراق فئودالیسم و کاپیتالیسم حکومت طبقه اشرافی هزار فامیل فئودال در دوران قبل از کاپیتالیسم(سرمایه‌داری) ست.
حکمرانی خانواده‌های اشرافی پدر پسری که منابع مالی و قدرت را در قبضه دارند مشخصه دوران اقتدار کلان بورژوآ ست.
خریدهای هکتاری زمینهای شمال، مگامالها و شرکتهای کارتلی بزرگ فامیلی همه از مظاهر فئودالیته ایرانی هستند.
اتحاد عجیب کلان بورژوآ (فئودال) و طبقه رنجبران کارگر،
علیه خرده‌بورژوآ(خرده مالک و پیشه‌ور ساده)
ائتلاف عجیب مظلوم با ظالم اصلی علیه طبقه متوسط با مغلطه گروگانگیری مظلوم به دست ظالم است.
فئودال تلاش میکند خرده مالکی که با کسب و کار و پیشه‌وری مستقل شده به کارمندی دیوانی برگرداند و برای نیل به این هدف کارگران را علیه خرده‌بورژوآ (خرده‌پای مستقل) تحریک میکند.
این انحراف توسط فئودال اسپانسری متعصبانه میشود.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل