مدتهاست در این اندیشه ام که درباره «رقص» بنویسم و تلقیِ خویش از این کنش انسانیِ پر بسامد در جوامع پیرامونی را با مخاطبان در میان گذارم.[۲]
جهت ایضاح بیشترِ مدعیاتم، از پی دکارت، فیلسوف فرانسویِ سده شانزدهم که می گفت: « تقسیم کن تا پیروز شوی»؛ رواست چهار نوع رقص را از یکدیگر تفکیک کنیم: “رقص اروتیک”، “رقص شاد” ، ”رقص هنری” و “رقص صوفیانه” (سماع). [۳]
مطابق با توضیحی که خواهد آمد، به روایت نگارنده، رقص شاد و رقص هنری و رقص صوفیانه، ذیل «اوصاف اخلاقیِ بدساز» [۴] قرار نمیگیرند، متصف به وصف بدی نمی گردند و رفتارهای انسانیِ ناموجهی از منظر اخلاقی نیستند.
رقص اروتیک توأم با برانگیختگیِ جنسی است و رقصنده، به نیت برانگیختنِ قوایِ جنسی بیننده، میرقصد. رقص شاد برای شادی بخشیدن به خود و دیگران انجام میشود و میتواند به صورت فردی و جمعی صورت گیرد؛ رقصی که رافع و دافعِ ملالت و تلخکامی است. رقص هنری، کنشی هنری [۵] است و رقصنده، هنر خویش را پیش چشم دیگران قرار میدهد. رقص باله، پاتیناژ (رقص روی یخ) [۶] و رقص در آب [۷] از جمله رقصهای هنری اند. [۸] رقص صوفیانه، سویه عرفانی دارد و متضمنِ اتصال آسمان به زمین، به نحوی که گویی صوفی با یک دست تحفه های آنجهانی را میگیرد [۹] و به واسطه بدن و توسطِ دست دیگر آن را به زمین منتقل میکند.[۱۰]
در این نوشتار، فارغ از رقص اروتیک، به انحای دیگر رقص می پردازم. در سنت ایرانی – اسلامیِ پسِ پشت، برخی از عارفان و فیلسوفان و متکلمان، درباره رقصیدن در معنای دوم و سوم و چهارم، رقص شاد و رقص هنری و رقص عارفانه، نوشته و آن را روا انگاشته اند؛ هر چند این سخنان چندان طنین انداز نگشته است. فی المثل، ابن سینا در رساله «فن شعر» می گوید: «ایقاعِ تنها، که آهنگی در آن نیست، در رقص یافت میشود؛ به این دلیل رقص با همراهی آهنگ بهتر میشود و بر نفس اثر میگذارد.» [۱۱]
بر همین سیاق، خواجه نصیر طوسی در بحث از اموری که در در شعر ایجاد محاکات و خیال انگیزی می کنند، در فصل دومِ اساس الاقتباس [۱۲] مینویسد: «و شعر محاکات به سه چیز کند: لحن و نغمه [آواها]، به وزن [ایقاع]، به نفسِ کلام… و این هر سه که گفتیم مجتمع و متفرّق تواند بود. مثلا محاکات به لحن تنها… و به وزن تنها در ایقاعات که به دست زدن و رقص ایجاد کنند». در ادامه خواجه تاکید می کند که در رقص، اگر علاوه بر ایقاعات، لحن یعنی آهنگ هم باشد رقص بهتر میشود؛ چرا که رقص به سبب آن با لحنی/ آهنگی نیکوتر و آسانتر می شود که محاکات لحنیِ نفس را مستعدتر میگرداند. [۱۳]
از فیلسوفان و متکلمانِ شیعیِ یادشده که درگذریم، ابوحامد غزالی، فقیه، متکلم وعارفِ قرن پنجم، در کتاب «سماعِ» احیاء العلوم الدّین، درباره رقصیدن در معنایِ عرفی کلمه چنین می نویسد: «و رقص سبب تحریک شادی و نشاط است و هر شادی که مباح است تحریک آن رواست و اگر حرام بودی عایشه – رضیالله عنها – به حبشیان ننگریستی با پیامبر در حال پای کوفتن ایشان». [۱۴]
غزالی، بر اساس آنچه در احیاء العلوم و کیمیای سعادت آمد، استدلال میکند و نتیجه میگیرد که رقصیدن حرام نیست؛ که اگر چنین بود، چطور پیامبر به اتفاق همسر خود به تماشای رقص حبشیان نشست و بر آن خرده نگرفت. [۱۶]
روایت دیگری از این امر را غزالی در کیمیای سعادت، که صورت ملخّص و فارسی شدهی احیاءالعلوم است، چنین آورده است: «عایشه روایت میکند که روز عید، زنگیان در مسجد بازی میکردند، رسول مرا گفت: خواهی که بینی؟ گفتم: خواهم. بر در بایستاد و دست فرا پیش داشت تا من زنخدان بر دست وی نهادم، و چندان نظاره کردم که چند بار گفت که بس نباشد؟ و من گفتم: نه». [۱۵]
لبّ سخن بوعلی سینا، خواجه نصیر و غزالی، چنانکه درمییابم، از این قرار است که رقصیدن در معنای متعارف که متناسب با رقص شاد و رقص هنری به روایت نگارنده است؛ رقصِ مردم کوچه و بازار که شادی گستر و نشاط آور است، علی الاصول خالی از اشکال است. رقصیدن، فعلی طبیعی است، نظیر افعال طبیعی دیگر: دویدن، دراز کشیدن، چرخیدن، چرت زدن، شنا کردن، فریاد زدن و لیز خوردن…
متن کامل در زیتون
در شب یلدا و هیچ شب دیگری دیگری نرقصید!
داستان پیشنهاد رقص در شب یلدا در سیما – برخط نیوز
فیلم/ عذرخواهی مجری سیما از پیشنهاد رقص شب یلدا – اقتصاد ۲۴
«پیشنهاد رقصِ خارج از مدار در صدا و سیما!»، فرزین پورمحبی – خبرآنلاین
توئیت حجتالاسلام محمدرضا زائری:
«اگر صدا و سیما با خبر دروغ اعتماد عمومی را تخریب کند، عذرخواهی نمیخواهد! با تبلیغات گسترده موسسات اعتباری یا پروژه پدیده شاندیز سرمایه مردم به باد رود عذرخواهی لازم نیست!اگر با آگهی حلزون پوست مردم نابود شود عذرخواهی ندارد! فقط اگر کلمه «رقص» از آنتن پخش شود، عذرخواهی میخواهد.» – همشهری آنلاین
انتهای پیام