فاطیما کریمی/ بنای تاریخی تئاتر شهر بزرگترین مجموعه نمایش تئاتر ایران است که در سال ۱۳۴۶ توسط علی سردار افخمی یکی از شاگردان هوشنگ سیحون طراحی شد و ساخت آن پنج سال طول کشید.
این مجموعه به دلیل داشتن معماری منحصر به فرد و مکانی مهم برای اهالی تئاتر شهر به عنوان مرکز فرهنگی و هنری در فهرست میراث ملی ایران قرار دارد. اما این بنای تاریخی که محصور در چهارراه ولیعصر مانده هر روز با یک داستانی رو به روست از ماجرای حفر زمین برای عبور مترو گرفته تا بلاهایی که بر سر بنا وارد میشود.
حفاریهای متروی چهارراه ولیعصر برای خیلی از افراد به خصوص هنرمندان تئاتر شهر به یادماندنی شد آنجا که همه علیه این اقدام اعتراض کردند ولی کسی به حرفشان گوش نکرد و در نهایت یکی از خروجیها دقیقاً در چند متری بنا باز شد. حالا نتیجه این اقدام آن شده که هر دو دقیقه یک بار بنای تئاتر شهر می لرزد.
شلوغی بیش از حد تئاتر شهر به هر مناسبی یکی از دلایلی است که باز شدن خروجی مترو به روی محوطه تئاتر شهر به دنبال داشت. این شلوغی باعث شده تا دست فروشان چهارراه هر روز بیشتر و بیشتر شوند چون محوطه شلوغ است و مردم مشتاق به خرید زیاد!
دیوارنوشت ها روی بنا و صندلیهای سنگی
دست فروشانی که لباس زیر و آش رشته، کاسه و کیف و کفش را به بدترین شکل ممکن کنار یک بنای تاریخی ثبت ملی شده و منحصربه فرد پهن میکنند و منظر بصری این بنای فاخر را از بین میبرند. شهرداری هم از انتقال آنها به مکانی دیگر ناتوان است.
نصب برچسبهای تبلیغی روی بنا و زمین اطراف
ساخت و ساز مسجد کنار ساختمان تئاترشهر که با گذشت چند سال فعالیت خاصی در آن انجام نمیگیرد هم بر مشکلات حریم این بنای تاریخی افزوده است اگرچه این اتفاقات مهمترین اتفاقاتی بودند که در چند سال اخیر، بنای تئاتر شهر با آن مواجه بود اما خود بنای تئاتر شهر نیز از گزند آسیبها در امان نبود. یک روز کاشیهای آن را دزدیدند. همان کاشیهای فیروزهای که در بنا کار شده بود و کسی پیگیر آن نشد و یک روز دیگر به بهانه چهارشنبه سوری و یا حضور معتادان در ساعات پایانی شب، شمع روشن کرده یا آتش به پا کردند و بخشی از بنا را به خصوص در ضلع جنوبی آن سوزاندند.
سرقت قفل و شکستن حفاظها
تقریباً هیچ هنرمند و یا اهالی تئاتر یا حتی دانشجویان نمیتوانند در پارک دانشجو یا همان پارک تئاترشهر قدم بگذارند آسیبهای این پارک در مرکز تهران از دید خیلی از مردم و مسئولان پنهان نیست. از بزههای رایج در این پارک گرفته تا ناامن بودن آن برای زنان و دختران دانشجو و جوان.
شلوغی ناشی از پارک موتور و حضور دست فروشان
هر چند که نام پارک دانشجو را به خود دارد اما حضور افراد معتاد و بزه کار در این بوستان موجب شده تا محلی برای همه نوع اقشار و آسیبها باشد جز یک مکان تفریحی و فرهنگی. درباره این موضوع هنرمندان زیای اظهارنظر کرده اند اما تا کنون اقدامی برای پاکسازی این مجموعه نشده است. حضور همین افراد بزه کار و نابه هنجار در یک محیط عمومی موجب شده به رغم داشتن فضای سرویس بهداشتی زنانه و مردانه، بوی تعفن از گوشه و کنار ساختمان تئاتر شهر بلند شود و زبالههایی که آنجا ریخته شده فضا را برای حضور اهالی تئاتر نامناسب کند.
آتش به پا کردنهای شبانه
انگار خیلی از افراد میخواهند ساختمان تئاتر شهر نباشد و یا اگر هست ردی از خودشان روی بنا بگذارند به همین دلیل است که اگر بررسیهای بیشتر انجام شود جای سوراخ روی بدنه ساختمان حتی در بالاترین نقاطش دیده میشود و یا کاغذهای سفیدی که برای بررسی بنا کار گذاشته شد اما دیگر نمیتوان آن را از بین برد و یا حتی خط خطی و نوشتن یادگاری با اسپری و اشیای تیز روی بنا که نشان میدهد این ساختمان از گزند یادگار نویسها هم در امان نمانده است.
حفاریهایی که تازه انجام گرفته
همه این مسائل نشان میدهد تئاتر شهر حریم ندارد نه حریم فرهنگی و نه منظر بصری. شاید بتوان با ایجاد حریم و ثبت ملی عرصه و اعیان آن، حداقل در روزگار باقی مانده از این بنا آن را از گزند آسیبهای اطرافش دور کرد. اگر مجموعه تئاتر شهر همت کند و موارد مربوط به ضرورت داشتن حریم برای این بنا را به وزارت میراث فرهنگی اعلام کند، وزارت میراث فرهنگی نیز ثبت ملی این اتفاق را تا پایان دولت و یا پایان سال به تعویق نیندازد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز با آن مخالفت نکند، شهرداری نیز همکاری لازم را انجام دهد، شورای شهر مخالفتی با ایجاد حصار نداشته باشد و….. شاید آن موقع بتوان گفت حال تئاتر شهر بالاخره روزی خوب میشود شاید!
انتهای پیام