نزدیک به دو ماه از آخرین نامه پیگیری دولت در مورد خرابیهای بافت شرقی میدان نقش جهان میگذرد و شهر اصفهان به جای آنکه به دنبال راه چاره باشد، به شدت عملیات افزوده است. سؤال این است: چرا باید با وجود تمام توجهاتی که مقامات عالیرتبه مملکتی به میراث فرهنگی و طبیعی کشورمان دارند، این مواریث همچنان مورد بیتوجهی و بیمهری مقامات محلی قرار گیرند؟ تخریب بافت تاریخی شرقی مجاور میدان نقش جهان نمونه بارزی از اینگونه عدم هماهنگیها میان سطوح مختلف مسوولان شهری، منطقهای و کشوری است.
در تاریخ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، دکتر فرزانه صادق مالواجرد، معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی، لزوم رفع دخالتهای کالبدی سنگین در بافت تاریخی شهر اصفهان و ممنوعیت هر گونه تملک و تخریب در مسیر گذر آقانورالله نجفی توسط نهادهای استانی را در رسانه مطرح کرد.
او که شخصاً برای رسیدگی به تخریبها در بافت شرقی میدان امام اصفهان به آنجا سفر کرده بود، گفت: «هرگونه تملک و تخریب املاک و ابنیه در مسیر گذر موسوم به آقانورالله نجفی توسط نهادهای استانی ممنوع است. همچنین طرح مرمت شهری برای گذر فوقالذکر تهیه و از طرح خودرومحور پرهیز شود.» دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران ضمن اعلام این خبر گفت: در سفر به اصفهان از گذر آقانورالله نجفی به همراه معاون عمرانی استاندار، شهردار، اعضای شورای اسلامی شهر و نیز مدیران اداره کل راه و شهرسازی استان و اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان بازدید کردیم و از نزدیک با مردم محلی و ساکنان بافت مورد نظر صحبت شد. فرزانه صادق مالواجرد با ابراز تاسف از چنین دخالتهای کالبدی سنگینی در بافت تاریخی شهر فرهنگی-تاریخی اصفهان اعلام کرد: اینگونه اقدامات بر اصالت و یکپارچگی بافت تاریخی تاثیری منفی خواهد داشت. درست این بود که از فردای حکم شورایعالی شهرسازی از هرگونه تملک و تخریب املاک و ابنیه در مسیر گذر موسوم به آقانورالله نجفی توسط نهادهای استانی ممانعت به عمل آید و شهرداری اصفهان با تهیه طرحی برای مرمت شهری بافت از هم گسیخته تاریخی، از هر گونه طرح خودرومحور پرهیز کند. همچنین ارایه طرح یکپارچه و جامع مرمت شهری برای کل بافت مذکور، با توجه به ضرورت جدی آن، پس از سالیان سال بیتوجهی، در صدر نگرانیها و دغدغههای وزارت میراث و مقامات محلی قرار گیرد. مگر نه این است که اصفهان نیمی از درآمدش را از گردشگری باید به دست آورد؟ پس چرا این همه بیتوجهی به میراث؟ هر روز میشنویم که بناهای زیبای میراثی، واقع در بافتهای تاریخی کشورمان، برای باز کردن فلان راه یا ساختن فلان محوطه شهری در اطراف یک بنای مهمتر تاریخی در یکی از شهرهایمان، پشت سر هم تخریب میشوند. آری، در شیراز و مشهد با فجایعی بزرگتر روبهرو شدیم وقتی بولدوزرها به کار افتادند. چرا چنین میشود؟ – پاسخ پیچیده است. ولی در کنار بحث سوداگری زمین و مستغلات، یک موضوع ساده نیز خودنمایی میکند که همانا عدم آشنایی ما و مسوولانمان با «اهمیت» بافتها و بناهای تاریخی و میراثیمان است. اما عدم آشنایی مقامات با کنوانسیونهای بینالمللی به معنی عدم وجود این اصول در سطح بینالمللی نیست. در کشور کهنسال ما با تمدن چند هزار ساله، هم بافتهای تاریخی سر جای خود قرار دارند و هم قوانین حفاظتی باید مسلط بر آنها باشند. مشکل این است که در بسیاری کشورها مانند کشور ما به این قوانین از سوی مسوولان و متخصصان و کارشناسان اعتنایی نمیشود، زیرا نظارت عمومی و ابراز مسوولیت از سوی مردم، چندان رایج نیست. تنها گاهی ممکن است ساکنان بافت و معترضان و فعالان شهری شانس بیاورند و کسی در ردههای بالای دولتی به صحبتشان گوش دهد و خواستههایشان را جدی بگیرد. حال، همچنین باید یادآور شد که حفاظت شهری به نگهداری از بناهای منفرد محدود نمیشود. دیدگاه حفاظتی به معماری به مثابه یک عنصر از ساختار شهری است که آن را دارای انتظام پیچیده و چند وجهی میکند. به همین جهت، بنا بر تعریف، حفاظت شهری در قلب برنامهریزی شهری جای دارد و اصولا کنوانسیونها و توصیهنامههای مربوط به حفاظت بافتها و بناها و نیز مناظر تاریخی که از حدود ۶۰ سال پیش حالت رسمی به خود گرفتهاند و حفاظت از زیبایی و ویژگیهای مناظر و محوطههای تاریخی در جهان را زیر نظر سازمان ملل و یونسکو تضمین میکنند، باید در کشور ما نیز که با عضویت در یونسکو، به نوعی ملزم به پیروی از این توصیهها و آداب است، رعایت شود.
انتهای پیام