فرانک هول از دپارتمان انسانشناسی دانشگاه ییل امریکا در اسفند ۹۷ در نامهای به مسوولان میراث فرهنگی ایران تاکید کرد:
این نامه بر ثبت محوطهی تل چگاسفلی در فهرست میراث جهانی و تداوم پژوهشهای دکتر عباس مقدم در آن محوطه، خطاب به پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نگاشته شده است.
یکصد سال پیش، گروهی فرانسوی حفریات گستردهای در شوش انجام داد، جایی که از گورهای اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد آن ظروف سفالی فاخر به وفور به دست آمد.
گرچه تعداد کمی از موزههای مهم دنیا آن ظروف زیبا را در خود دارند اما آن ظروف به خوبی در بسیاری از کتب و نمایشگاهها معرفی شده است.
گورستان شوش در جوار هِرم پلهای یادمانیاش، یکی از پیشگامان زیگوراتها در اولین تمدنهای دنیای باستان، قرار گرفته است. متاسفانه،[به خاطر نقصهایی که در کاوش و ثبت یافتهها در آن زمان به کار گرفته شده]، بسیاری از بسترهای باستانشناختی که میتوانست زوایای تاریک جامعهای که به چنین دستاوردهای مهمی دست یافته بود را روشن سازد ناقص است.
تنها، روشهای علمی روزآمد کاوش و تفسیر یافتهها، به مانند آنچه در حال حاضر در تل چگاسفلی در جریان است میتواند آن نواقص را برطرف سازد.
محوطهی تل چگاسفلی، که به مانند شوش مشهور خواهد شد، در حال کاوش است، اما ایمنی آیندهاش به خاطر قرار گرفتن در جوار روستای امروزی در معرض خطر است چرا که این احتمال میتواند وجود داشته باشد که سفالها، اشیای فلزی و دست ساختههایش برای عرضه به بازار قاچاق هنری اغواکننده جلوه کند.
علاوه بر این، برخلاف شوش، که گورستان آن در زیر ده متر از بقایای دورههای دیگر قرار گرفته، گورهای تل چگاسفلی و بقایای معماری آن در عمق کمی از سطح زمین قرار داشته و به راحتی نمایان می شود. نمونههای اهدا شده توسط روستاییان[ به موزه ملی ایران]، سهولت دسترسی به بقایای باستانشناختی را گواهی میدهد.
شاید بتوان تصور کرد که وضعیتی به مانند جیرفت پیش از آن که باستانشناسان بتوانند کاوشهای علمی در آن صورت دهند صدها گور در آن غارت شده بود در چگاسفلی هم تکرار شود. در نتیجه این امکان وجود دارد که غارت میراث فرهنگی ایران در مقیاسی وسیع صورت پذیرد.
نمایشگاه خیرهکننده از یافتههای تلچگاسفلی در گردهمایی پانزدهم باستانشناسی ایران، یافتههای بینظیر و در سطح کلاس جهانی را عرضه داشته است، و بیان میدارد که حتی کاوشهای آینده میتواند اطلاعات بسیار مهمی از ظهور تمدن ایرانی از منطقهای که پیش از این ناشناخته بوده به دست دهد.
در خاور نزدیک هیچ محوطهی دیگری که غنای گورنهادههای تلچگاسفلی را داشته باشد وجود ندارد. شکی نیست که محوطه سزاوار قرارگیری در فهرست میراث جهانی است.
چگاسفلی محوطهای منزوی نبوده است، این واقعیت در وجود ابسیدین از آناتولی، استخوان کوسه از خلیج فارس و ابرازهای مسی که از منابع فلات ایران برای ساخت آنها به دست آمده است به خوبی نشان داده شده است.
مقادیر مس خالصی که در ساخت کاسهها، میلهها و حتی شمشیر به کار گرفته شده نشان از ثروت باورنکردنی و مهارتهای هنری موجود در چگاسفلی دارد که ساکنان آن میبایست مجذوب آن شده باشند.
حتی شگفتآورتر وجود طلا و نقره است که کیفیت و منشاءیابی آن محل پژوهشهای آینده است. چیزی که روشن است، این است که یافتههای به دست آمده از چگاسفلی قدیمیترین نمونه از مدارکی است که از اواخر هزاره پنجم و اوایل هزاره چهارم در دست است.
این یافتهها، در کنار مدارک اخیر که یک نیایشگاه با سنگهای افراشتهی معماگونه و هدایای حیوانی، کاملا انتظارات اولیه مبنی بر وجود کیفیتی بینظیر و اهمیت والای محوطه را برآورده ساخته است.
به نظر میرسد که هر فصل از کاوش کاملا اطلاعات تازهی غیر منتظره در خصوص پیچیدگی قابل ملاحظۀ زندگی در دشت زهره در ۶۰۰۰سال پیش را آشکار می سازد. دیگر نیازی نیست که ما پلههای ترقی به طرف تمدن در بیش از ۶۰۰۰سال پیش را تنها بر مدارک به دست آمده از دشت شوشان استوار سازیم.
از منظر اهمیت تل چگاسفلی برای میراث فرهنگی ایران و نیز آسیبپذیریاش در برابر غارت سودجویانه، به پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ایران توصیه میشود که محوطه را در فهرست میراث جهانی قرار داده و حفاظت از آن را در اولویت قرار دهد.
علاوه برآن، به پژوهشگاه توصیه میکنم به ادامهی حمایتهایش، هم برای کاوشهای بعدی در محوطه و هم برای انتشار دستاوردهای آن.
با احترام
فرانک هول
#چگاسفلی