از این پس شکارچیان می توانند کَل(پازن) و قوچ بالای ۹ سال را شکار کنند. – رسانه ی ملی و جراید
بعد از شنیدن این خبر، فکر کردم با این دستورالعمل جالب، و در عین حال عجیب و غریب، نه تنها شکارچیان بلکه خودِ شکار نیز قطعاً با مشکلاتی مواجه خواهد شد:
به عنوان مثال شکار و شکارچی در فاصله ای ۳۰۰ متری از یکدیگر ایستاده اند. قوچ مشغول علف خوردن و شکارچی نیز برنو به دست پشت تخته سنگی نشانه گیری کرده است. خُب، در این جا نه شکارچی دقیق می داند قوچی را که هدف گرفته چند ساله است و نه قوچ بی زبان از قانون یاد شده اطلاعی دارد.
و از طرفی دیگر اگر شکارچی سن کَل یا قوچی که در تیررس است، مثلا ۹ سال و یک ماه تخمین بزند، بعد که او را با یک گلوله از پای در آورد مشخص شود شکار بخت برگشته به عنوان مثال هشت سال و ۶ ماه داشته است؛ تکلیف چیست؟!
همچنین اگر یک قوچ یا کَلی پیدا شد که با یکی از هم نوعانش مشکل داشت و در حالی که شکارچی از ایشان بپرسد سن شما چقدر است؟ بگوید من ۸ ساله ام اما آن یکی قوچ یا کَلی که پشت آن درخت مشغول چَراست، ده سال دارد؛ و شکارچی هم بزند و او را بکُشد بعد معلوم شود که کلاه سر شکارچی گذاشته است؛ آیا دادگاه او را جریمه و زندانی خواهد کرد یا شکارچی ِ ساده را؟!
و دَه ها موارد این چنینی…
این جانب برای حل این مشکل به وجود آمده توسط مسئولان عزیز، پیشنهاداتی ارایه خواهم داد که امید است راهگشاه باشد:
۱- همه ی قوچ ها و کَل های کشور را شناسایی کنند، و درست مثل خودروها و موتورسیکلت ها پلاک دارشان کنند. با این تفاوت که به جای شماره ی پلاک، سن آن ها را با خطی درشت بر روی آن بنویسند، و از آن جایی که گفته اند کار از محکم کاری عیب نمی کند، یکی زیر دُم قوچ و کل ها نصب و یکی نیز به شاخ آن ها نیز آویزان کنند!
۲- اگر این کار مقدور نبود، کلیه ی کل ها و قوچ ها را به کلاس های زبان برده و از این حیوانات زبان بسته در پایان هر ترم به صورت رایگان امتحان بگیرند و پس از یادگیری زبان آدمیزاد (ترجیحاً فارسی) آن ها را در کوه ها رها کنند. با این کار دیگر نیازی نیست شکارچی سن شکار را از راه دور تشخیص دهد، بلکه می توانند با گفت و مشکل شان را حل کنند. به این صورت:
شکارچی: جناب قوچ! شما چند سال دارید؟
جناب قوچ: بنده دَه سال دارم!
شکارچی: پس بگیر که اومد…(تَق…)
و اگر چنان چه قوچ یا کَل ِ بدجنسی پیدا شد و در حالی که بالاتر از ۹ سال داشت، مثلا ۱۱سال، و به جای این که بگوید:(من ترانه! ببخشید من قوچ ۱۱ سال دارم بگوید ۸ ساله ام) تکلیف چیست؟!
اولاً فکر نمی کنم حیوانات هم مثل ما آدم ها دروغ گفتن بلد باشند، ثانیاً این دیگر مشکل کسی است که قانون یاد شده را وضع کرده است و به راقم این سطور ربطی ندارد!
۳- و یا این که تعدادی آدم ِ آشنا به زبان بُزی (همان قوچ و کَلی) با پرداخت حقوق و مزایا، به عنوان مترجم استخدام کنند تا دایم در کنار قوچ ها و کل ها باشند. این مترجم ها بر خلاف مترجمان کروات مثل چلنگر و…که برای تیم های فوتبال در نظر می گیرند، بایستی حرف های قوچ و کل ها را به صورت دقیق ترجمه کنند نه من درآوردی و الله بختکی!
۴- مبلغ هنگفتی از قوچ ها و کَل ها دریافت شود بابت صدور کارت ملی!
با این کار سن و سال و خلاصه همه ی مشخصات شان ثبت می شود. حتی نفس کشیدن شان! و پس از چند سال مجدداً پولی از آن ها گرفته شود و کارت جدیدتری مثلا الکترونیکی برای شان صادر کنند.درست مثل ما آدم ها که هرازچندگاهی به بهانه ای سرکیسه مان می کنند!
با این کار هم جیب دولت به مرور زمان پُر خواهد شد و هم قوچ ها و کل ها نمی توانند سر ِ شکارچی ها کلاه بگذارند!
۵- در پایان تعدادی گرگ در لباس میش را اجیر کنند و بفرستند داخل گله ی قوچ ها و کَل ها….این گرگ ها ماموریت شان خوردن ِ قوچ و کَل نباشد، بلکه در مدت ماموریت شان هدف فقط شناسایی قوچ و کل سالخورده باشد! به این صورت که ببینند کدام قوچ یا کل درست نمی تواند جست و خیز کند، کدام قوچ یا کل هنگام سربالایی رفتن خیلی زود به نفس نفس زدن می افتد،کدام شان مدام بیمار است، غرغر می کند و سر ِ میش ها داد می زند و از همه مهم تر این که گرگ های در لباس میش رفته بایستی برای پیشبرد اهداف آدم ها تن به هر کاری بدهند، حتی به لحاظ عشق بازی نیز امتحان کنند و ببینند در فصل بهار و ایام (پازن مستون!)کدام یک از پازن ها(کل ها) و قوچ ها حوصله ی عشق بازی ندارند و یا این که مثلا دوست دارند اما در توان شان نیست!
و…..خلاصه این که راه های زیادی برای تشخیص پیر از جوان و ….وجود دارد ولی همه را نمی شود این جا نوشت!
انتهای پیام/*