این را که می خواهم بگویم نمی دانم مقصر همکار جدیدی است که به تازگی تاپیست و صفحه آرای روزنامه شده ، یا واقعاً کامپیوترهای روزنامه ویروسی شده اند! ان شاالله که ایراد از کامپیوتر(سیستم) است!
به هر حال هفته ی گذشته که روزنامه ی ما منتشر شد، صفحه ی طنز را که دیدم درجا برق از سرم پرید. از خجالت مثل یک قالب کره در گرمای بندر آب شدم. در دل گفتم آبروی چندین و چند ساله ی صفحه ام بر باد رفت. آن هم صفحه ی طنز روزنامه ای با این همه سابقه و حسن شهرت. من به بقیه صفحات کاری ندارم که صد البته اگر افتضاح تر از صفحه ی طنز بنده نبود،دست کمی هم نداشت!
اما در صفحه ی طنز علاوه بر این که خیلی از حروف ها و جمله ها به هم چسبیده بودند، و همه ی تنوین ها به جای این که بالا باشند،بی حال افتاده بودند پایین! فتحه خود به خود به کسره تبدیل شده بود و برعکس.
ضمه ها به شکل دایره در آمده بودند و حتی نقطه سر خط ها نیز به جای این که سمت راست ستون ها باشند، رفته بودند و برای خودشان جناح چپی شده بودند!
عجیب تر این که مصراع های دوم شعرها آمده بودند اول و مصراع های نخست در کمال پُر رویی جای آن ها را گرفته بودند! یعنی قانون زوج و فرد ابیات و مطلع و مقطع کاملاً به هم ریخته بود!
بالای ستون نثر طنز که باید نوشته ی خالوراشد باشد، متاسفانه نوشته بود سروده ی:خالوراشد! و ذیل شعر طنز نوشته بود:نوشته ی:خالوراشد!
و این درست که بنده از کامپیوتر چیزی نمی دانم ولی خودمانیم واقعاً این آخری هم کار کامپیوتر بوده؟!
حالا بی خیال این چیزهای پیش پا افتاده و جزیی، در این جا بحث اصلی این است که چرا مطالب اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ادبی،ورزشی و همه و همه با هم قاطی شده بودند.
مطالب صفحه به شکل عجیبی درهم برهم و پس و پیش چاپ شده بودند. از صفحات دیگر مطالبی تشریف آورده بودند صفحه ی طنز و از صفحه ی طنز هم لابد خیلی از نثرها و شعرها رفته بودند صفحات دیگر چون نیمی از مطالبم مففودالاثر شده بودند!
در این جا برای جلوگیری از اطاله ی کلام عیناً چند سطری از صفحه را تقدیم حضورتان می کنم:
در بخشی از شعر سپید این شاعر جوان می خوانیم که می گوید:باز هم قرار دادهای فوتبالی آبکی از کار در آمد و این بار محکومیت فدراسیون فوتبال ایران از سوی فیفا در پی شکایت مارک ویلموتس و اگر مسئولان نمی توانند تورم را مهار کنند بروند کنار ساحل بندرعباس به هیچ وجه زیبنده ی این مملکت نیست که یک هنرمند مطرح مستاجر باشد ضمن آن که این روزها طنز در اقتصاد استان چنان باعث خشکسالی و قطعی برق شده است که استاندار نیز شخصاً دستور داده بودند تا فرمانداران به جای حل جدول متقاطع برندگان از دفتر روزنامه جایزه دریافت و از هفته ی آینده هوای سراسر استان ابری و کلیه ی بیماران نیازی به مراقبت از سالمندان ندارند!چرا که پیازها و گوجه های هرمزگان جزو بهترین و مرغوب ترین خرمای پیارم در حاجی آباد صادر شد.
وی اضافه کرد:به این دلیل بحث تکدی گری در بندرعباس جدی است که یکی از نماینده های استان در مجلس شورای اسلامی گفت:” دولت بایستی کجککه کوجوجوکه..”(جل الخالق! این چه زبانی است؟!) [توضیح: مطلب داخل پرانتز از این جانب است و ربطی به صفحه و نماینده مزبور ندارد!]
در ادامه می خوانیم:
اگر زنده یاد ابوالقاسم حالت طنزپرداز و یک آشپز ماهر بیرون بر نیازمندیم چون امام جمعه ی محترم در خطبه های این هفته قطع شدن هر روزه ی آب یک طرف، صدور قبض های نجومی ِ سگ های ولگرد ِ رها شده در سطح شهر یک طرف…حالا که هر روز آمار اختلاس گران در کشور رو به افزایش است خدا را شکر در ادامه ی مسابقات لیگ دسته ی یک کشور شهردار بندرعباس در دو صدمتر (خدایا خودت رحم کن! شهردار عزیز با آن هیکل و..!) [توضیح: این یکی هم از خودمان در پرانتز پراندیم!…]اول شد و شعر معاصر را مدیون خود ساخت.با این حال وضعیت انبه محلی میناب نسبت به سال های گذشته کمی از پروژه ی آب شیرین کن بالاخره به کجا ختم شد؟! وی گفت: فرق بین طنز و فکاهه بسیار اندک است و به همین جهت ما در استان بومی و غیربومی نداریم و برای ما فرقی نمی کند که نرخ هویج بالاتر برود یا پیازها که در روغن سرخ شدند، بعد کولرهای گازی در این فصل ِ گرما توان مقابله با تروریست های داعشی را ندارند و اگر وضع به همین منوال پیش بینی می شود که نرخ بی کاری نسبت به مدت مشابه سال قبل در داروخانه های استان به هیچ وجه قابل قبول نیست که مسئول محترمی در جلسه ی هفتگی خود با اهالی محله ی پشت شهر ملاقات و از نزدیک با زدن هفتین گل خود در این هفته به صدر گلزنان لیگ دسته گلی که آب دادند حالا می خواهند قضیه را به هر نحوی که شده است به گیرنده های خودتان در مواقع بارندگی بلافاصله سیل جاری می شود.
(خب، خوانندگان عزیز! بعد از مشاهده ی این مطالب؛ به بنده حق می دهید که از تعجب شاخ در بیاورم یاخیر؟!)