فستیوال خواجه‌عطا؛ ابتذال یا ابزار بازی با فرهنگ؟

فستیوال خواجه‌عطا، به‌جای پاسداشت سنت‌ها و ترویج فرهنگ بومی، به بستری برای ایجاد دوگانگی اجتماعی و استفاده ابزاری از ارزش‌های مردم بدل شده است. آیا می‌توان ابتذال فرهنگی را با برچسب «نشاط اجتماعی» توجیه کرد؟

دوگانگی اجتماعی به‌نام وفاق: در ادبیات حامیان جشن خواجه‌عطا، به وفاق اجتماعی و شادی مردم اشاره می‌شود، اما واقعیت برگزاری این رویداد، بیش از آنکه وحدت‌آفرین باشد، تفرقه‌افکنانه بوده است. تعریف شادی، که در متن فوق بر آن تأکید شده، اگر به بهای زیر پا گذاشتن ارزش‌ها و باورهای جمعی باشد، نه‌تنها وفاق ایجاد نمی‌کند، بلکه به تضعیف سرمایه اجتماعی می‌انجامد.

تأکید بر نقش «لیدرهای کارناوال» به‌عنوان نماد مردمی بودن این جشن، تنها پوششی است برای پنهان‌سازی ابتذالی که در قالب سنت بازتعریف شده است. آیا می‌توان رقص گروهی و استفاده ابزاری از نمادهای فرهنگی را به‌نام «شادی» به مردم تحمیل کرد؟

بازی با ارزش‌های دینی و اجتماعی

در متن فوق به حضور همان «لیدرهای کارناوال» در مراسم مذهبی مانند پیاده‌روی اربعین اشاره شده است. این ادعا، نه‌تنها توجیهی برای رفتارهای ناهنجار در فستیوال نیست، بلکه استفاده ابزاری از باورهای دینی مردم است. اینگونه تناقض‌گویی‌ها تنها به تضعیف باورهای دینی جامعه و تقویت دوگانگی ارزشی می‌انجامد.

بزرگ‌نمایی مقایسه کارناوال‌های جهانی با جشن خواجه‌عطا نیز تلاش دیگری برای تطهیر این ابتذال است. کارناوال‌های بین‌المللی بر پایه برنامه‌ریزی دقیق و حفظ چارچوب‌های اجتماعی و فرهنگی هر کشور برگزار می‌شوند. اما آیا جشن خواجه‌عطا، با رقص گروهی، استفاده از عوامل با مشکلات هویتی و جنسیتی، و اجرای برنامه‌هایی که به‌صراحت خلاف ارزش‌های جامعه است، می‌تواند در همین چارچوب قرار بگیرد؟

سیاست‌زدگی فرهنگی؛ ابزار پدرخوانده‌ها برای کسب رأی

فستیوال خواجه‌عطا به‌وضوح از مسیر یک رویداد فرهنگی خارج شده و به بستری برای بازی‌های سیاسی بدل شده است. در متن فوق، به چشم‌اندازهای بین‌المللی این جشن اشاره شده، اما باید پرسید این چشم‌اندازها در خدمت چه کسانی است؟ آیا تبدیل یک رویداد فرهنگی به ابزار تبلیغاتی، گامی در جهت تقویت هویت بومی است یا صرفاً ابزاری برای رأی‌آوری یک گروه خاص در انتخابات شورای شهر و نهایتاً تعیین شهردار است؟

برگزاری چنین جشن‌هایی، در قالب ابتذال فرهنگی و با سوءاستفاده از بانوان، نسل جوان و ارزش‌های قومی، نه‌تنها شادی پایدار ایجاد نمی‌کند، بلکه بحران‌های اجتماعی را عمیق‌تر می‌کند. آیا هدف واقعی این جشن‌ها، تقویت فرهنگ و سنت است یا کسب سرمایه سیاسی برای انتخابات پیش‌رو؟

واکنش‌های مردمی و ضرورت اصلاح

رویداد خواجه‌عطا نه‌تنها نتوانست تمامی مردم استان را متحد کند، بلکه موجی از اعتراضات مردمی و واکنش‌های انتقادی را برانگیخت. ستاد امر به معروف و نهی از منکر نیز به‌درستی به این مسئله واکنش نشان داد و خواستار جلوگیری از ترویج رفتارهای ناهنجار شد.

مدیران فرهنگی استان، به‌جای دفاع بی‌پایه از چنین جشن‌هایی، باید به مسئولیت خود در قبال حفظ ارزش‌های بومی و دینی عمل کنند. برگزاری جشن‌هایی که به بهانه شادی، هویت فرهنگی مردم را زیر سؤال می‌برند، تنها به بحران‌های اجتماعی و ارزشی دامن می‌زند.

شادی یا ابتذال؟

در نهایت، فستیوال خواجه‌عطا، بیش از آنکه نمادی از وفاق و نشاط اجتماعی باشد، به بستری برای ابتذال فرهنگی و دوقطبی‌سازی بدل شده است. مدیران و مسئولان باید از استفاده ابزاری از فرهنگ و سنت برای اهداف سیاسی پرهیز کرده و به‌جای برگزاری جشن‌های نمایشی، در مسیر واقعی حفظ و ارتقای هویت بومی گام بردارند.

تداوم بی‌راهه فرهنگی

اگر قرار است جشن‌هایی از این دست، آن‌گونه که در متن دفاعی ذکر شده، به عنوان راهکاری برای «نشاط اجتماعی» معرفی شوند، لازم است پرسیده شود: چرا این شادی‌ها با نقض آشکار ارزش‌های فرهنگی و دینی همراه است؟ آیا نمی‌توان شادی را در چارچوبی طراحی کرد که هم ریشه در فرهنگ بومی داشته باشد و هم از تحمیل ابتذال بر جامعه جلوگیری کند؟

چنین رویدادهایی، به‌جای تلاش برای احیای سنت‌ها، در حقیقت سنت‌ها را به ابزاری برای جلب توجه و رأی تبدیل کرده‌اند. حضور عوامل ناشناخته و گاه دارای مشکلات هویتی، رقص‌های گروهی که فاقد هرگونه اصالت فرهنگی است، و برجسته‌سازی مضامین سطحی در این جشن‌ها، تنها پیام ناامیدکننده‌ای از انحراف فرهنگی به جامعه منتقل می‌کند.

پیامدهای اجتماعی و فرهنگی

این جشنواره‌ها، به‌جای پرکردن خلأهای فرهنگی و اجتماعی، به نوعی تحریک و تشدید آسیب‌های اجتماعی منجر می‌شوند. متأسفانه، عدم برنامه‌ریزی درست و نبود نظارت کافی، زمینه‌ساز رفتارهایی می‌شود که با ارزش‌های مردم منطقه در تضاد است.

افزایش شکاف میان اقشار مختلف جامعه، تقویت احساس بیگانگی فرهنگی میان نسل جوان، و تضعیف حس اعتماد به نهادهای فرهنگی، از جمله پیامدهای منفی چنین رویدادهایی است. اگر قرار باشد ارزش‌ها و سنت‌های یک ملت در میدان منازعات سیاسی و ابتذال فرهنگی قربانی شوند، باید منتظر تبعات بلندمدتی بود که با هیچ جشن و فستیوالی قابل جبران نخواهد بود.

لزوم بازنگری در سیاست‌های فرهنگی

برگزاری جشن‌ها و رویدادهای فرهنگی، در ذات خود اقدامی شایسته است. اما آنچه اهمیت دارد، چگونگی اجرای این برنامه‌هاست. نمی‌توان به بهانه شادی، فرهنگ و سنت را به بازی گرفت. مدیران و متولیان فرهنگی استان باید مسئولیت‌پذیر باشند و از برگزاری رویدادهایی که به ایجاد دوگانگی اجتماعی و تضعیف ارزش‌های جمعی منجر می‌شود، پرهیز کنند.

مردم هرمزگان، مردمی با هویت تاریخی غنی و اصالت فرهنگی هستند. اگر قرار است جشنواره‌ای برای آنها برگزار شود، این جشن باید در راستای تقویت هویت، همبستگی و ارزش‌های فرهنگی باشد، نه بستری برای ترویج ابتذال و بی‌اعتنایی به باورهای عمومی است.

راهی برای وفاق واقعی

به‌جای دوقطبی‌سازی میان مردم، می‌توان از ظرفیت‌های فرهنگی بومی و سنتی برای ایجاد وحدت و همبستگی استفاده کرد. چرا فستیوال‌هایی با محوریت موسیقی بومی، هنرهای سنتی و آیین‌های اصیل منطقه‌ای برگزار نمی‌شود؟ چرا از مشارکت واقعی مردم در طراحی و اجرای این برنامه‌ها غفلت می‌شود؟

نهادهای مسئول، از جمله ستاد امر به معروف، اداره میراث فرهنگی، و سایر دستگاه‌های مرتبط، باید با تدوین سیاست‌های شفاف و دقیق، زمینه برگزاری رویدادهای فرهنگی سالم و اثرگذار را فراهم کنند نه اینکه میراث فرهنگی خود بشود پرچم‌دار سیاسی کاری با قربانی کردن فرهنگ عمومی و چنین رویدادهایی، اگر به‌درستی طراحی شوند، می‌توانند به‌جای ایجاد تفرقه، به ارتقای همبستگی ملی و تقویت هویت فرهنگی کمک کنند.

فستیوال خواجه‌عطا، اگرچه می‌توانست به فرصتی برای معرفی فرهنگ و سنت‌های غنی منطقه تبدیل شود، اما با طراحی نادرست و سیاست‌زدگی آشکار و رهاشدگی، نه‌تنها به این هدف نرسید، بلکه به بستری برای اختلافات اجتماعی و فرهنگی بدل شد. بازنگری در رویکردها و سیاست‌های فرهنگی، ضرورتی است که نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. مدیران فرهنگی و نمایندگان مجلس حامی استان باید از این تجربه درس بگیرند و در آینده، به‌جای استفاده ابزاری از فرهنگ، به تقویت واقعی آن بپردازند.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل