نفت کوره؛ از تحریم داخلی تا عامل بحران، یکی از کلیدیترین تصمیمات اشتباه در سالهای اخیر، ممنوعیت مصرف نفت کوره در نیروگاهها بود. این تصمیم که در ظاهر با نیت کاهش آلودگی زیستمحیطی اتخاذ شد، در عمل باعث شد سوخت جایگزین برای نیروگاهها بهطور کامل تأمین نشود. نیروگاههایی که زمانی با نفت کوره بهراحتی فعالیت میکردند، اکنون یا از سوخت کافی بیبهرهاند یا مجبور به استفاده از گاز طبیعی با ظرفیت محدود شدهاند.
“زمانی که یک آیتم کلیدی را از زنجیره تأمین سوخت حذف میکنید، نتیجه آن چیزی جز ناترازی نیست.”
ماجرای نفت کوره و نقش سازمان محیط زیست
در این میان، نقش سازمان محیط زیست به یکی از نقاط بحثبرانگیز تبدیل شده است. این سازمان، که رسالت اصلی آن ارائه راهکارهای عملی برای کاهش آلودگی است، با اصرار بر ممنوعیت مصرف نفت کوره در نیروگاهها، خود عاملی برای ایجاد بحران در تأمین سوخت شده است.
یکی از تحلیلگران در این باره میگوید: “سازمان محیط زیست در یک کشور جهانسومی نمیتواند صرفاً به استانداردهای کشورهای پیشرفته نگاه کند. اگر نفت کوره نمیسوزانید، باید راهکاری برای تأمین پایدار سوخت نیروگاهها ارائه کنید.”
آیا مشکل ما ترامپ است یا سوءمدیریت؟
با وجود همه مشکلات داخلی، بسیاری از کارشناسان معتقدند که تحریمهای دوران ترامپ نقطه عطفی در بحران انرژی کشور بوده است. این تحریمها نهتنها دسترسی به فناوریهای نوین و سرمایهگذاری خارجی را مختل کرد، بلکه برنامههای توسعهای صنعت نفت و گاز را نیز متوقف کرد.
اما سوال کلیدی اینجاست: آیا تمام مشکل ما ترامپ است؟ یا سوءمدیریت داخلی در استفاده از منابع موجود و نبود برنامهریزی بلندمدت، بحران را تشدید کرده است؟
از توسعه غافل شدیم؛ پخش فرآوردهها دغدغه اصلی شد
در سالهای اخیر، وزارت نفت بیشتر وقت خود را صرف پاسخگویی به نهادهای نظارتی و مجلس کرده است تا برنامهریزی برای توسعه زیرساختها. این روزمرگی که کل وزارت نفت را درگیر کرده، باعث شده است مسائل کلانی نظیر توسعه پالایشگاهها و بهینهسازی شبکه توزیع سوخت به حاشیه برود.
“وظیفه پخش فرآوردهها بر عهده بخش توزیع است، نه کل وزارت نفت. اما وقتی همه انرژی وزارتخانه صرف مسائل روزمره میشود، طرحهای توسعهای به فراموشی سپرده میشود.”
ماینرها و یارانه انرژی؛ داستانی تکراری
یکی دیگر از عواملی که ناترازی انرژی را تشدید کرده است، مصرف بیرویه برق در مزارع استخراج رمزارز است. برقی که با یارانه سنگین تولید میشود، به جای تأمین نیازهای اساسی مردم، بهصورت غیرقانونی در اختیار ماینرها قرار میگیرد. این در حالی است که اگر سوخت کافی به نیروگاهها داده شود، مشکل کمبود برق در شبکه نیز تا حد زیادی برطرف خواهد شد.
چه باید کرد؟
برای عبور از بحران ناترازی، باید یک رویکرد جامع و عملیاتی در پیش گرفت:
1. بازنگری در سیاستهای زیستمحیطی: مصرف نفت کوره در نیروگاهها در شرایط فعلی اجتنابناپذیر است. ممنوعیت کامل آن بدون جایگزین مناسب، تنها به بحرانهای بزرگتر منجر خواهد شد.
2. توسعه پالایشگاهها: به جای تمرکز بر مسائل روزمره، وزارت نفت باید به پروژههای توسعهای نظیر ساخت پالایشگاههای جدید و مدرن بپردازد.
3. مدیریت مصرف انرژی: ماینرها و سایر مصارف غیرضروری باید تحت کنترل قرار گیرند تا منابع انرژی بهصورت عادلانه توزیع شوند.
4. رفع موانع داخلی: حذف موانعی نظیر پاسخگوییهای بیپایان به مجلس و سایر نهادها میتواند فضای بیشتری برای برنامهریزی استراتژیک ایجاد کند.
آیا ناترازی قابل حل است؟
بحران ناترازی انرژی در ایران نهتنها نتیجه تحریمهای خارجی، بلکه حاصل یک زنجیره از تصمیمات اشتباه داخلی است. از خودتحریمی در مصرف نفت کوره تا نبود برنامهریزی توسعهای در صنعت نفت، همه این عوامل دستبهدست هم دادهاند تا کشور با چالشهای جدی در تأمین انرژی مواجه شود.
حل این بحران، نیازمند اصلاحات ساختاری در سیاستگذاری، بازنگری در تصمیمات محیطزیستی و تمرکز بر توسعه زیرساختها است. در غیر این صورت، ناترازی انرژی نهتنها برطرف نخواهد شد، بلکه سالبهسال تشدید خواهد شد.
ناترازی؛ بحرانی که در حال تشدید است
در حالی که همه امیدها به طرحهایی مانند بهرهبرداری از خط لوله خوراک پالایشگاه بندرعباس دوخته شده، باید اذعان کرد که این اقدامات بهتنهایی برای حل بحران ناترازی کافی نیست. اگرچه بهرهبرداری از این پروژه میتواند ظرفیت تأمین خوراک پالایشگاهها را افزایش دهد، اما چالشهای عمیقتر و ساختاری در صنعت نفت و انرژی کشور همچنان پابرجاست.
تصمیمگیریهای کوتاهمدت؛ عامل اصلی بحران
مشکل اصلی در اینجا، تصمیمگیریهای کوتاهمدت و سیاستزدگی در مدیریت صنعت نفت است. به جای تدوین برنامههای بلندمدت برای توسعه پالایشگاهها، تمرکز وزارت نفت به مسائلی چون پاسخگویی به مجلس و بازرسی کل کشور معطوف شده است. این روند، وزارتخانه را از وظایف اصلی خود بازداشته و موجب شده است که نهتنها مشکلات امروز حل نشوند، بلکه چالشهای بیشتری برای آینده ایجاد شود.
“ناترازی بهجای کاهش، سالبهسال افزایش مییابد، زیرا وزارت نفت درگیر رفع مشکلات روزمره است، نه توسعه پایدار.”
نبود زیرساختهای مدرن؛ چالش اصلی
یکی از دلایل اصلی ناترازی، کمبود زیرساختهای پالایشی مدرن است. در حالی که کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی با سرمایهگذاریهای عظیم در صنعت پالایش به سمت خودکفایی و حتی صادرات فرآوردههای نفتی پیش میروند، ایران همچنان با پالایشگاههای قدیمی و ناکارآمد به فعالیت خود ادامه میدهد. این موضوع نهتنها ظرفیت تولید را کاهش میدهد، بلکه هزینههای نگهداری و بهرهبرداری را بهشدت افزایش داده است.
ترامپ و تحریمها؛ فقط بخشی از ماجرا
هرچند دوران ترامپ با تحریمهای سنگین خود بر صنعت نفت ایران فشار آورد، اما ناترازی انرژی نتیجه مستقیم تحریمها نیست. این بحران حاصل یک دهه غفلت از توسعه زیرساختها و سرمایهگذاری در پروژههای کلان پالایشی است.
یکی از کارشناسان میگوید: “اگر پیش از تحریمهای ترامپ، پروژههای توسعهای صنعت نفت آغاز شده بود، امروز میتوانستیم با ظرفیت بیشتری به چالشها پاسخ دهیم.”
آیا با دادن خوراک از طریق لوله، مشکل حل میشود؟
بهرهبرداری از خط لوله خوراک پالایشگاه بندرعباس اگرچه یک گام مثبت است، اما راهحلی کامل نیست. ناترازی انرژی تنها با تأمین خوراک حل نمیشود. بهینهسازی تولید، مدیریت مصرف، و توسعه زیرساختهای مدرن نیز به همان اندازه اهمیت دارد.
به عبارت دیگر، حتی اگر خوراک بهصورت پایدار تأمین شود، پالایشگاههایی که با ظرفیت کمتر از حد خود فعالیت میکنند یا فناوری قدیمی دارند، قادر به پاسخگویی به نیازهای روزافزون کشور نخواهند بود.
مسیر پیش رو؛ توسعه، نه روزمرگی
برای حل بحران ناترازی، باید رویکردی چندجانبه در پیش گرفت:
1. سرمایهگذاری در زیرساختها: ساخت پالایشگاههای جدید و نوسازی پالایشگاههای قدیمی باید در اولویت باشد.
2. اصلاح ساختار مدیریتی: حذف سیاستزدگی و تمرکز بر برنامهریزیهای بلندمدت ضروری است.
3. مدیریت مصرف: جلوگیری از هدررفت انرژی و کاهش مصارف غیرضروری مانند مزارع ماینرها میتواند بار زیادی از دوش شبکه انرژی بردارد.
4. تعامل با نهادهای نظارتی: وزارت نفت باید بهجای غرق شدن در پاسخگوییهای بیپایان، ساختاری شفاف و پاسخگو ایجاد کند تا زمان بیشتری برای توسعه صرف شود.
آیا فردا ناترازی حل میشود؟
با وضعیت فعلی، نمیتوان انتظار داشت که بحران ناترازی بهسرعت حل شود. اقداماتی مانند بهرهبرداری از خط لوله خوراک پالایشگاه بندرعباس، تنها مسکنی موقت برای این مشکل بزرگ است. برای حل پایدار این بحران، به برنامهریزی استراتژیک، سرمایهگذاری بلندمدت، و اصلاحات ساختاری در صنعت نفت و انرژی کشور نیاز داریم.
در غیر این صورت، ناترازی انرژی نهتنها کاهش نمییابد، بلکه با افزایش تقاضا و ادامه سوءمدیریت، در سالهای آینده به بحرانی جدیتر تبدیل خواهد شد.
انتهای پیام