آیا این شورا قادر خواهد بود مسیر تازهای برای میراث فرهنگی ایران ترسیم کند، یا صرفاً ادامه نگاههای سیاسی و مدیریتی پیشین است؟
نگاه نو یا رویکرد کهنه؟
در روزهای آغازین وزارت وزیر جدید میراث فرهنگی، تشکیل «شورای راهبردی نگاه نو» با حضور افرادی با پیشینه اجرایی و مهندسی، اما بدون تخصص در حوزههای مرتبط، موجی از نقد و نگرانی را به دنبال داشته است. سوال اصلی اینجاست:
آیا این شورا میتواند اهداف اصلی میراث فرهنگی را نمایندگی کند؟
وزارت میراث فرهنگی بهعنوان نهادی مدرن، ریشه در دغدغههای علمی و فرهنگی برای شناخت و حفظ گذشته دارد. نگاهی که در تاریخچه تأسیس این وزارتخانه وجود داشته، بر اهمیت حوزههایی همچون باستانشناسی و موزهداری تأکید داشته است. اکنون به نظر میرسد این اصول در سایه تفکرات اجرایی و مدیریتی کمرنگ شده است.
باستانشناسی؛ حلقهای که همچنان حذف میشود
تشکیل «شورای نگاه نو» بدون حضور نمایندگانی از رشتههای تخصصی مانند باستانشناسی، مردمشناسی، موزهداری و حفاظت از میراث، بازتابدهنده روندی است که ریشه در نگاه سیاسی به باستانشناسی در چهار دهه گذشته دارد. پس از انقلاب، باستانشناسی به دلایل مختلف از جمله سیاسی و ایدئولوژیک، بهعنوان حوزهای غیرخودی تلقی شد و حتی حذف این رشته از دانشگاهها نیز مطرح شد.
هرچند این روند در سالهای بعد تا حدی بهبود یافت، اما همچنان باستانشناسی در مدیریت میراث فرهنگی جایگاه شایسته خود را به دست نیاورده است. حذف کارشناسان این حوزه از شوراهای کلیدی، از جمله «شورای نگاه نو»، گواهی بر این موضوع است.
شورای راهبردی بدون راهبرد علمی؟
عنوان «شورای راهبردی نگاه نو» این انتظار را ایجاد میکند که این شورا با رویکردی استراتژیک و مبتنی بر خرد جمعی، سیاستگذاریهای کلان در حوزه میراث فرهنگی را هدایت کند. اما ترکیب این شورا، که ظاهراً شامل افراد با پیشینه اجرایی و غیرمرتبط است، این پرسش را مطرح میکند:
چگونه شورایی بدون حضور متخصصان اصلی حوزههای باستانشناسی، موزهداری و مردمشناسی میتواند راهبردی و علمی عمل کند؟
وزارت میراث فرهنگی نهادی است که مسئولیت حفاظت از هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت را بر عهده دارد. در چنین نهادی، تصمیمگیریهای کلان نیازمند حضور متخصصانی با دانش و تجربه عمیق در این حوزههاست.
آیا این شورا نماینده واقعی میراث فرهنگی است؟
یکی از مهمترین انتقادات وارد شده به شورای نگاه نو، عدم حضور نمایندگان نهادهای علمی و تاریخی است که برخی از آنها سابقهای نزدیک به یک قرن دارند. برای مثال:
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و رؤسای پژوهشکدههای تخصصی (باستانشناسی، مردمشناسی، حفاظت و مرمت)
مدیران موزه ملی ایران
این نهادها از جایگاه علمی و تخصصی برخوردارند و تصمیمگیریهای راهبردی باید بر اساس دادهها و پیشنهادهای آنها انجام شود. حذف این نهادها از یک شورای کلیدی نشاندهنده کمتوجهی به ظرفیتهای علمی و تخصصی در حوزه میراث فرهنگی است.
چالشهای قانونی: نگاه تخصصی یا اجرایی؟
مطابق قوانین و اساسنامه وزارت میراث فرهنگی، وظایف این نهاد بهوضوح شامل حفاظت، پژوهش و ترویج میراث فرهنگی است. تصمیمگیری در این حوزه نیازمند دانش تخصصی است و تشکیل شوراهایی با ترکیب غیراصولی میتواند این وظایف را به خطر بیندازد.
آیا ترکیب کنونی شورا مغایر با وظایف قانونی وزارت میراث نیست؟
چگونه میتوان بدون حضور متخصصان، میراث فرهنگی را حفظ و توسعه داد؟
آیا نگاه نو همان نگاه کهنه است؟
وزیر جدید میراث فرهنگی در سخنان اخیر خود اعلام کرده که «برای تغییرات در حال مطالعه است و شتابزده عمل نمیکند.» اما ترکیب شورای نگاه نو نشان میدهد که این رویکرد بیشتر به تکرار سیاستهای گذشته شبیه است. به نظر میرسد «نگاه نو» در این شورا، صرفاً تغییر نامی برای همان نگاه کهنه مدیریتی است که سالهاست بر این نهاد سایه افکنده است.
برای بازگرداندن اعتماد عمومی و علمی به وزارت میراث فرهنگی، لازم است:
۱. ترکیب شورای راهبردی اصلاح شود و متخصصان مرتبط به آن دعوت شوند.
2. نقش و جایگاه نهادهای علمی و پژوهشی در تصمیمگیریهای کلان تقویت شود.
3. شوراهای تخصصی با محوریت دانش و پژوهش ایجاد شوند و از تفکرات صرفاً اجرایی و مدیریتی فاصله گرفته شود.
پیشنهاد: بازنگری و اصلاح در رویکردها
تشکیل شورای راهبردی، اقدامی مثبت است، اما به شرطی که ترکیب و اهداف آن با وظایف و رسالتهای میراث فرهنگی همخوانی داشته باشد. اگر این شورا نتواند تخصص و دانش را در مرکز تصمیمگیری قرار دهد، نه تنها «نگاه نو» نخواهد بود، بلکه ممکن است آسیبهای بیشتری به میراث فرهنگی کشور وارد کند.
بازاندیشی در اهداف و ترکیب این شورا میتواند گامی در جهت تحقق واقعی نگاه نو و حفظ میراث فرهنگی بهعنوان بخشی از هویت ملی باشد.
انتهای پیام