زندان قصر در آستانه نابودی؛ از مرکز فرهنگی به انبار تبدیل می‌شود!

زندان قصر، یکی از مهم‌ترین و تاریخی‌ترین بناهای فرهنگی تهران که سال‌هاست به عنوان باغ موزه قصر شناخته می‌شود، در معرض خطر نابودی قرار دارد.

اسکندر مختاری، پژوهشگر و فعال فرهنگی، نسبت به وضعیت کنونی این مکان که در گذشته نماد مقاومت و هویت فرهنگی ایران بود، هشدار داده و نسبت به روند مدیریت آن ابراز نگرانی کرده است. آیا زندان قصر به راحتی تبدیل به انباری بی‌فایده خواهد شد؟

زندان قصر؛ از تاریخ تا فرهنگ

زندان قصر، که روزگاری محل نگهداری زندانیان سیاسی و مخالفان رژیم‌های مختلف بود، حالا به عنوان یک مرکز فرهنگی و موزه، پتانسیل بالایی برای معرفی تاریخ معاصر ایران و فرهنگ ایرانی دارد. پروژه باغ موزه قصر، که چندین سال است با هدف احیای این بنا و تبدیل آن به یک مرکز فرهنگی پویا و جهانی در حال اجراست، به یکی از موفق‌ترین و تاثیرگذارترین پروژه‌های فرهنگی تهران تبدیل شده بود. این موزه نه تنها برای علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ ایران، بلکه برای بازدیدکنندگان خارجی نیز جذابیتی ویژه داشت.

با این حال، آنچه امروز شاهد آن هستیم، نه احیای بیشتر و بهتر این مرکز فرهنگی، بلکه فراموشی و نابودی آن به شکل تدریجی است.

خطرات جدی برای مرکز فرهنگی باغ موزه قصر

اسکندر مختاری، فعال فرهنگی، در مقاله‌ای به وضعیت کنونی زندان قصر پرداخته و نسبت به خطرات جدی که این مرکز فرهنگی را تهدید می‌کند، هشدار داده است. مختاری اظهار می‌کند که «تجدید حیات زندان قصر در خطر است» و این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان یک مرکز فرهنگی معتبر را به راحتی به نابودی کشاند؟

وی تأکید می‌کند که در حال حاضر، روند مدیریت این مرکز به سمت تبدیل آن به انبار و محل نگهداری اجناس پیش می‌رود و از جایگاه فرهنگی آن کاسته شده است. مختاری با اشاره به اینکه «یک روز موزه بود، امروز انبار است»، از عدم توجه به این مکان که به تعبیر وی «مال مردم» است، ابراز تأسف کرده و از مسئولان خواسته است تا هرچه سریع‌تر برای نجات این گنجینه فرهنگی اقدام کنند.

بی‌توجهی به فرهنگ؛ تخریب میراث تاریخی و فرهنگی

این نگرانی‌ها از آنجا نشأت می‌گیرد که این مرکز فرهنگی به راحتی از حالت یک موزه پویا به یک فضای بی‌روح و بدون هدف تبدیل شود. مختاری از فعالیت‌هایی چون برگزاری نشست‌های فرهنگی، نمایشگاه‌ها و برنامه‌های آموزشی در زندان قصر یاد می‌کند که در گذشته به یک هویت فرهنگی جدید و امیدوارکننده در این بنا تبدیل شده بود.

وی با اشاره به اینکه «در زندان می‌توان شاد بود، گفتگو کرد، نشست فرهنگی برگزار کرد و نمایشگاه گذاشت»، معتقد است که زندان قصر می‌تواند الگویی باشد برای سایر بناهای تاریخی که پس از تغییر کاربری، نه تنها از هویت خود محو نشوند بلکه به فضایی برای رشد و بالندگی فرهنگی تبدیل شوند.

اما امروز، آنچه که در معرض خطر است، نه تنها فضاهای فرهنگی بلکه ایده و پیام‌های ارزشمندی است که این مرکز می‌توانست برای نسل‌های آینده به ارث بگذارد.

چرا مسئولان به نجات زندان قصر توجه نمی‌کنند؟

سؤال اصلی که مختاری مطرح می‌کند این است که چرا مسئولان به جای حمایت از یک مرکز فرهنگی با اهمیت تاریخی و آموزشی، به سادگی از آن چشم‌پوشی می‌کنند و به تبدیل آن به مکانی بی‌فایده و ناتوان ادامه می‌دهند؟ آیا عدم توجه به زندان قصر تنها به دلیل نبود بودجه است یا این یک مسئله فرهنگی و اجتماعی عمیق‌تر است؟

به نظر می‌رسد که بسیاری از مسئولان، به جای حفظ این بنا به عنوان یک مرکز فرهنگی معتبر، به دنبال راه‌هایی هستند که هزینه‌های آن را کاهش دهند یا به نوعی از آن بهره‌برداری دیگری کنند که ارتباطی با هویت فرهنگی آن ندارد.

این در حالی است که حفظ چنین بناهایی باید به یک اولویت ملی تبدیل شود، زیرا آنها نه تنها بخشی از تاریخ ما، بلکه میراث جهانی بشر هستند.

ضرورت احیای زندان قصر به عنوان یک مرکز فرهنگی

زندان قصر باید به عنوان یک یادگار فرهنگی و تاریخی حفظ شود. مسئولان باید با توجه به اهمیت این بنا در تاریخ معاصر ایران، تدابیر لازم را برای احیای آن به عنوان یک مرکز فرهنگی و آموزشی فعال اتخاذ کنند. این مکان می‌تواند به یک الگوبرداری از احیای میراث تاریخی برای نسل‌های آینده تبدیل شود، همانطور که پیش از این نیز توانسته بود به یکی از معتبرترین مراکز فرهنگی تهران تبدیل شود.

در نهایت، این مسؤولیت ماست که از این گنجینه‌های فرهنگی محافظت کنیم و آن را از تبدیل شدن به انباری فراموش‌شده نجات دهیم.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل