روزنامهنگارانی که به جای اطلاعرسانی و نظارت بر قدرتهای حاکم، به ابزار دست دولتمردان تبدیل میشوند، به همراه تاجران دروغگو که با پایبندی به اصول فریبکاری و پاچهخواری، منافع خود را از دولتها میگیرند، نقش مخربی در جامعه ایفا میکنند. این گزارش به بررسی وضعیت فعلی رسانهها و تجارتهای فریبکارانهای میپردازد که به جای حفظ صدای مردم، صدای دولتها را بلندتر میکنند.
روزنامهنگاری متملق: ابزار دولتمردان یا صدای مردم؟
در تاریخ رسانهها، همواره روزنامهنگاران به عنوان مراقبان قدرت و مدافعان حقوق مردم شناخته میشدند. آنها باید با پیگیری اخبار، افشاگری در برابر فساد و فسادهای حکومتی، و اعتراض به بیعدالتیها، صدای مردم را به گوش دولتمردان میرساندند. اما متأسفانه، امروزه شاهد روزنامهنگارانی هستیم که به جای انجام این وظیفه، به ابزاری در دست قدرتهای سیاسی تبدیل شدهاند.
این روزنامهنگاران با متملقگویی و تملق از مسئولان دولتی، جایگاه خود را در برابر منافع عمومی و عدالت قربانی میکنند. آنها نه تنها صدای مردم را منعکس نمیکنند بلکه با انتشار اخبار غلط یا نادیده گرفتن مشکلات اساسی جامعه، به تقویت نظم موجود و تأمین منافع حکومتها میپردازند.
تاجران دروغگو؛ معامله با قدرت، اما نه برای مردم
در کنار رسانههای متملق، گروه دیگری از تجار دروغگو وجود دارند که بهطور عمده با ایجاد روابط ویژه و فریبکاری، به دولتها نزدیک میشوند. این تاجران که بیشتر بهجای دنبال کردن منافع واقعی مردم، به دنبال پر کردن جیب خود از طریق روابط قدرت هستند، با رشوهدهی، نفوذ در دستگاههای دولتی، و دستدرازی به منابع عمومی، سیستم اقتصادی را فاسد کرده و بر معیشت مردم آسیب میزنند.
این افراد در واقع دروغهای بزرگ را پشت پردهای از زبانهای شیرین و وعدههای توخالی پنهان میکنند و هیچگاه به عواقب منفی اعمالشان برای مردم توجهی ندارند. آنها از دموکراسی و عدالت اجتماعی هیچ تصوری ندارند و تنها به منافع مالی خود و حمایت از دولتمردانی که منافعشان را تأمین میکنند، فکر میکنند.
نقش فساد در بیصدا شدن مردم
یکی از بزرگترین تهدیدهای این وضعیت، این است که فساد رسانهای و اقتصادی باعث خاموش شدن صدای مردم میشود. در حالی که دولتمردان و تاجران دروغگو برای حفظ منافع خود به همپیمان میشوند، مردم، که درگیر مشکلات اقتصادی و اجتماعیاند، هیچ صدایی برای بیان مشکلات و دغدغههایشان ندارند.
این فساد دوطرفه، از یک سو رسانههای متملق را به دنبالهروی از سیاستهای دولتی وادار میکند و از سوی دیگر، تاجران فاسد را به حمایت از دولتمردان، حتی به قیمت ضرر به جامعه، ترغیب میکند. در نتیجه، صدای مردم در این معادله گم میشود و تنها صدای دولتمردان و سودجویان به گوش میرسد.
چگونه میتوان به این معضل پایان داد؟
برای پایان دادن به این چرخه معیوب، باید توجه داشت که روزنامهنگاری مستقل و بیطرف، بخش حیاتی از فرآیند دموکراتیک هستند که توسط سیستم قضایی کشورهای درگیر فساد سرکوب میشود. همچنین باید اعتمادسازی در میان مردم و رسانهها را تقویت کرد تا رسانهها به وظایف واقعی خود بازگردند.
راهکارهایی همچون تقویت نهادهای نظارتی مستقل نههمسوء با حاکمیت، تسهیل دسترسی به اطلاعات عمومی، و آموزش روزنامهنگاران در زمینه اخلاق حرفهای و مسئولیتهای اجتماعی میتواند در اصلاح وضعیت کنونی مؤثر باشد. همچنین در بخش اقتصادی، دولتها باید قوانینی را وضع کنند که از فساد و روابط ویژه جلوگیری کند و شفافیت را در تمامی سطوح اقتصادی و تجاری تضمین کنند.
در نهایت، جامعهای که در آن روزنامهنگاران به متملقانی تبدیل میشوند که به جای نقد و پرسش از قدرت، به ابزار دست دولتمردان تبدیل میشوند، و تاجران دروغگو که با رشوهخواری و فساد، منافع خود را از طریق دولتها تأمین میکنند، نمیتواند به رشد و پیشرفت واقعی دست یابد. برای بازگرداندن صدای مردم به جای صدای دولتمردان، باید رسانهها و تجار فاسد را به چالش کشید و یک فضای شفاف، عادلانه و مستقل ایجاد کرد تا هرکسی در جامعه قادر باشد صدای خود را بلند کند.
انتهای پیام