کسایی زاده: در زندان «اوین» شکنجه شدم / خیلی راحت پرونده سازی می کنند

سید هادی کسایی زاده پس از 2 سال سکوت از شکنجه خود در زندان اوین خبرداد.

سید هادی کسایی زاده روزنامه نگار و خبرنگار ضدفساد نوشت: در سال ۹۷ نیروهای حفاظت اطلاعات قوه قضائیه به دفتر کار من ریختند و من را با حکم بازپرس شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه بازداشت کرده و با چشمان بسته به سلول انفرادی زندان اوین منتقل کردند. البته یک مرتبه پرونده از دادسرای فرهنگ و رسانه به دادسرای کارکنان دولت رفت چون زورشان زیاد بود.

تصور من بعنوان خبرنگار و روزنامه نگار حوزه قضایی و امنیتی آن بود که در کشورم زندانیان شکنجه و اذیت و آزار نمی شوند. اما این بازداشت موجب شد تا باورکنم شکنجه وجود دارد.

این روزنامه نگار گفت: بر اساس قانون منع شکنجه مصوب مجلس شورای اسلامی در ۱۸ مورد مصادیق شکنجه تعریف می شود که بخش زیادی از این مصادیق شامل حال من شد:

ا- نگهداری زندانی به صورت انفرادی یا نگهداری بیش از یک نفر در سلول انفرادی

۲- چشم بند زدن به زندانی در محیط زندان و یا بازداشتگاه

۳- بازجویی در شب

۴- بی خوابی دادن به زندانی

۵- انجام اقداماتی که عرفاً اعمال فشار روانی بر زندانی تلقی می شود.

۶- فحاشی، بکار بردن کلمات رکیک، توهین و یا تحقیر زندانی در حین بازجویی یا غیر آن

۷- ممانعت از دسترسی به نشریات و کتب مجاز کشور

۸- ممانعت از ملاقات هفتگی یا تماس زندانی با خانواده اش

۹- فشار روانی به زندانی از طریق اعمال فشار به اعضای خانواده زندانی

۱۰- ممانعت از ملاقات متهم با وکیل خود

کسایی زاده گفت: وقتی من بعنوان یک روزنامه نگار که برای کشورم از جان و دل خبرنگاری می کنم اینطور برای اعترافات و پرونده سازی ها شکنجه می شوم برای افراد غیرخبرنگار ممکن است چه اتفاقاتی رخ دهد؟ آنها که به رسانه دسترسی ندارند و یا شجاعت بیان آنها را ندارند برای آنها چگونه است؟

نویسنده کتاب خبرنگار حرفه ای در مورد پرونده سازی که انجام شده گفت: جرم و اتهام و گناه من این بود که می خواستم دست مدیران وقت بانک سرمایه را در موضوع فساد رو کنم اما آنها زودتر اقدام کردند و با همکاری بانک مرکزی و حفاظت اطلاعات قوه قضائیه ۱۵ اتهام به من وارد کردند. نکته قابل تامل اینکه در ۱۴ اتهام و پرونده سازی از سوی دادگاه تبرئه شدم اما با فشار روانی به ۲ شاهد و شکنجه هایی که انجام دادند شهادت دروغ و کذب را وارد پرونده کردند و اتهام غصب عنوان را برمن وارد کردند.

کسایی زاده اظهار کرد: دادگاه بدوی و تجدید نظر بدون حضور من و دفاع از خودم من را به یک سال حبس محکوم کردند و دیوانعالی کشور هم اعاده دادرسی من را با تمامی مستندات و دلایل رد کرد. آیا این عدالت علی(ع) در جمهوری اسلامی ایران است که برای آن صدها هزار شهید خون داده اند؟

وی افزود: چطور انتظار داریم که خبرنگار و رسانه خود وارد فساد نشود و فساد را افشا کند در حالی که به آسانی به جای حمایت برای او پرونده سازی می کنند؟ چرا باید بازجوها در زندان اوین دهانشان به فحاشی و توهین و تهمت بازباشد؟ چرا باید متهم را با چشمان بسته تهدید به مرگ کنند تا از او اعتراف بگیرند؟ اگر من خبرنگار نبودم با من چه می کردند؟

آقایان تمام حساب های بانکی من را چک کردند و فهمیدند در طول ۱۲ سال خبرنگاری یک ریال در بانکی پولی ندارم و حتی صاحب خانه هم نیستم. بازجو در زندان اوین می گفت: تو که هستی که با معاون اول قوه قضائیه عکس می گیری و تعاملات خبری داری و با فرماندار و استاندار چت می کنی؟ با سعید مرتضوی مصاحبه می کنی و خانه فلان قاضی می روی؟بازجوها می گفتند: از کارخبرنگاری خارج شو و باید پیک موتوری شوی؟ اینها تصور درستی از خبرنگاری ندارند. نمی دانند شغل خبرنگاری تعاملات است. با این تفکر باید تمامی تحویل داران بانک ها به دلیل اینکه روزانه با میلیاردها تومان پول سر و کار دارند به دلیل فساد مالی بازداشت شوند. شغل خبرنگاری تعامل و ارتباطات است تا بتواند از مصاحبه شونده و سوژه ها مطلب تهیه کند.

چرا بازجوها از من سوال نکردند چند زندانی آزاد کردی؟ چند خانواده زندانی تحت پوشش داری؟ چرا روز عید و عاشورا و شب یلدا زندان بودی و کنار زندانیان گزارش می گرفتی تا فضای درستی از زندان های ایران را نشان دهی؟ چقدر گزارش های تو تاثیرگذار بوده و چه خدماتی از طریق رسانه به کشورت ارائه کردی؟ چرا کتاب نوشتی و چرا آموزش خبرنگاری می دهی؟ من بعنوان روزنامه نگار و خبرنگار ضدفساد از قوه قضائیه مطالبه دارم. حق دارم که پرونده ای که برای من ساخته شده را بخوانم اما این حق را از من گرفتند. من حق دارم بدانم چرا شکنجه شدم. من حق دارم بدانم چرا بازجوها اصرارداشتند برچسب و انگ فساد اخلاقی به من بزنند.

من حق دارم بدانم چرا بازجوها در زندان اوین تلفن همراه من را آوردند تا کانال کاریابی رسانه که برای اشتغال خبرنگاران رایگان فعال بود و کانال تلگرامی آموزش خبرنگاری که ویژه آموزش رایگان به خبرنگاران بود را مسدود کنند و از طرف من بنویسند این کانال مسدود است.

من حق دارم بدانم که چرا خانواده من را تهدید کردند و مورد اذیت و آزار قراردادند. مگر اینجا تگزاس است؟ مگر خدا وجود ندارد؟ مگر قانون نداریم؟ مگر سازمان قضایی نیروهای مسلح نداریم؟

من افتخار می کنم که هیچ موردی در کار خبرنگاری ام ندارم که بخواهم از آن بترسم و فرارکنم و راحت و بدون سانسور حرفهایم را می زنم. سکوت من تا این لحظه به دلیل مصلحت نظام و کشورم بوده اما مثل اینکه آقایانی که از حکومت قبلی قوه قضائیه همچنان برسرکار مانده اند دل خوشی ندارند که کار با عدالت پیش برود. آقای خطیب رئیس سابق حفاظت اطلاعات قوه قضائیه را بخواهید و از او سوال کنید چرا دستور به بازداشت و بازجویی من تحت شکنجه را صادر کردند؟ و چرا امروز برکنار شدند؟ چه کسی به ایشان گفت من تروریست و فاسد و دشمن مردم هستم؟ چه دلیل و مستنداتی در پرونده من وجود دارد؟

چقدر زشت است که خبرنگاری را به دلیل کارخبری دستگیر کنند و جلوی دوربین فیلمبرداری بنشانند و بگویند اعتراف کن و بگو غلط کردم با مسئولان قضایی عکس گرفتم!!!

آنها(بازجوها) وقیحانه می گفتند چون تو با خبرنگاران خانم در دفترکارت همکاری داری قطعا با آنها ارتباط جنسی هم داری! جناب آقای رئیسی دستور دهید فیلم بازجویی من در زندان اوین را از تلویزیون پخش کنند. آیا این قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران است که من ۸ سال برای آن خبرنگاری کردم؟

جناب آقای رئسی ۳ بار برای شما نامه ارسال کردم و تمامی مطالب را نوشتم اما مثل اینکه به دست شما نرسید و نخواستند برسد. برای همین مجبور شدم سوت را اینجا به صدا درآورم.

جناب آقای رئیسی شما من را می شناسید چون خبرنگار حوزه قضایی بودم. بسیاری از افراد به دنبال چنین فرصت هایی هستند تا پناهندگی گرفته و از کشور فرار کنند. من یک سال حبس را با اینکه بی گناه هستم و جرمی مرتکب نشدم می روم اما شما بعنوان قاضی القضات کشور مسئولیت این پرونده را برعهده بگیرید. شک نکنید ردپاهای زیادی را خواهید یافت.

برخی پیام دادند تو را در زندان می کشیم آیا عاقبت خبرنگاری در ایران این است؟ جناب آقای رئیسی شما سند امنیت قضایی را ابلاغ کردید که کاملا مرتبط با پرونده و احوالات بنده است. لذا خواهش دارم بر اساس آنچهکه ابلاغ کردید خودتان قضاوت کنید.

در چندین سال قبل قوه قضائیه با فشار بر خبرگزاری مهر و حتی خبرگزاری موج در سدد اخراج من بودند که البته موفق هم شدند. دلیل آن هم این است که خبرنگاری می کنم و اهل خبر بیاری نیستم. قوه قضائیه دوران آیت الله آملی لاریجانی جدای از اقدامات خوب و ارزنده مانند الکترونیکی شدن خدمات قضایی و اجرای طرح کاداستر و ایجاد بانک ژنتیک و غیره … روی دیگری هم داشت که امروز اکبر طبری ها و بیژن قاسم زاده ها به زندان محکوم می شوند.

آقای آملی لاریجانی رسانه ای به نام خبرگزاری میزان ایجاد کرد تا عصای دست قوه قضائیه باشد اما امروز به یک خبرگزاری زرد و بی تاثیر با هزینه های میلیاردی که روی دست بیت المال گذاشته مواجه شده است. حتی شخص ایشان در هفته قوه قضائیه چند سال قبل اعتراف کردند که رسانه قوه قضائیه ضعیف است. این انتقادات برای مدیران خبرگزاری میزان خوش نیامد و انتهای کار هم همین پرونده ها و تماس ها بود.

 
انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل