حسن عباسی: از صبح زود تا نیمهشب، صدای آژیرها و هراس از حملات موشکی، جزیی جداییناپذیر از واقعیت زندگی اسرائیلیها شده است. این وضعیت، نه تنها بر سیاست و اقتصاد، بلکه بر زندگی روزمره و روان انسانها نیز تأثیر عمیقی گذاشته است.
صدای آژیرها؛ صدای همیشگی زندگی
در اسرائیل، آژیر خطر به معنای اعلام حمله موشکی است. به محض به صدا در آمدن آژیر، مردم در عرض چند ثانیه باید به پناهگاهها پناه ببرند. در تلآویو، حیفا یا شهرکهای کوچک و بزرگ نوار غزه، آژیرها دیگر تنها هشداری برای حمله نیستند؛ بلکه به نوعی زمانبندی زندگی مردم تبدیل شدهاند. از کودکان در مدارس تا بزرگسالانی که در محل کار یا خانه به سر میبرند، همه در یک حرکت غریزی و سریع به سوی پناهگاهها میدوند.
آژیرها لحظهای متوقف نمیشوند. هر روز ممکن است چندین بار و در هر ساعتی از شبانهروز، صدای آژیر زندگی را از روند طبیعی خارج کند. این لحظات نه تنها ترس و اضطراب فراوانی در میان مردم ایجاد میکند، بلکه شکلی از بیثباتی را بر همه ابعاد زندگی اجتماعی و روانی افراد سایه میاندازد.
زندگی زیر سایه جنگ؛ اضطراب دائمی
وقتی جنگ به یک واقعیت روزانه تبدیل میشود، انسانها ناچار به سازگاری با آن هستند. کودکان اسرائیلی از سنین پایین با تمرینهای فرار از موشکباران آشنا میشوند و مدارس مجهز به پناهگاههای امن هستند. در مناطقی مانند جنوب اسرائیل، که در نزدیکی مرز با غزه قرار دارد، زمان واکنش به آژیرها بسیار کمتر از مناطق دیگر است؛ بهطوریکه ساکنان این مناطق تنها ۱۵ ثانیه فرصت دارند تا به پناهگاه برسند.
در همین حال، خانوادهها سعی میکنند به کودکان خود بیاموزند که چگونه در برابر ترس از حملات موشکی مقابله کنند. جلسات روانشناسی و جلسات تمرینی مداوم برای آرامسازی ذهن کودکان و حتی بزرگسالان برگزار میشود. اما هیچ چیز نمیتواند تأثیر روانی حملهای ناگهانی یا فروپاشی خانهای را که بر اثر برخورد موشک تخریب شده، کاهش دهد.
اقتصاد و سیاست در میان زخمهای جنگ
زندگی زیر سایه جنگ تنها محدود به بعد انسانی و روانی نیست. اقتصاد اسرائیل بهشدت تحت تأثیر قرار گرفته است. هر بار که حملهای صورت میگیرد، بخشهای مختلف اقتصادی به ناچار متوقف میشوند. تعطیلی کارخانهها، توقف کسبوکارهای کوچک، و لغو برنامههای تجاری بزرگ تنها بخشی از تبعات اقتصادی این وضعیت هستند. هزینههای امنیتی نیز بسیار بالا است؛ از سرمایهگذاری در سامانههای دفاعی پیشرفته مانند “گنبد آهنین” گرفته تا تجهیز پناهگاههای عمومی و خانگی…
همچنین، جامعه اسرائیل به لحاظ سیاسی به شدت قطبی شده است. گروههایی که خواهان صلح با همسایگان فلسطینی هستند، در مقابل سیاستهای جنگطلبانه دولت قرار دارند. این جدالهای داخلی، توازن سیاسی را شکنندهتر کرده و امیدها برای یافتن راهحلی پایدار را کمرنگتر کرده است.
شکاف در زندگی اجتماعی
از سوی دیگر، شکاف اجتماعی نیز بهطور محسوسی افزایش یافته است. گروههای قومی و دینی مختلف که در اسرائیل زندگی میکنند، تجربههای متفاوتی از جنگ و درگیری دارند. برای مثال، در حالی که یهودیان اسرائیلی بهطور گسترده از ارتش و اقدامات نظامی دفاع میکنند، بخشهایی از جامعه عربی اسرائیل با این سیاستها مخالف هستند. این تفاوتها نه تنها تضادهای فرهنگی را تشدید کرده، بلکه اختلافهای اجتماعی را نیز عمق بخشیده است.
امید و مقاومت؛ دو روی یک سکه
با وجود تمام این سختیها، بسیاری از مردم اسرائیل به نوعی امید و مقاومت در دل خود جای دادهاند. برخی از آنها بر این باورند که اسرائیل باید همچنان قوی بماند و از خود دفاع کند، در حالی که دیگران بر این عقیدهاند که تنها راه خروج از این بحران، گفتگو و دستیابی به صلح است.
اما در هر حال، زندگی در اسرائیل بدون هراس از آژیرهای خطر و تهدیدهای همیشگی بهنظر دور از دسترس است. از این رو، مردم اسرائیل نه تنها باید با دشمنان خارجی مقابله کنند، بلکه هر روز با ترسها و تردیدهای درونی خود نیز مبارزه میکنند؛ ترس از جنگی که هر لحظه ممکن است دوباره آغاز شود و امیدی به صلحی که شاید هیچگاه محقق نشود.
زندگی در اسرائیل امروز، زندگی در میان جنگ و آژیر است؛ آژیرهایی که به نوعی زمان زندگی مردم را مشخص میکنند. مردم اسرائیل، چه بخواهند و چه نخواهند، با اضطراب دائمی و ناامنی زندگی میکنند. با وجود تمام پیشرفتهای تکنولوژیکی و تدابیر امنیتی، این کشور همچنان در آستانه هر لحظه حملهای جدید قرار دارد و این واقعیت، اثرات عمیقی بر فرهنگ، سیاست، اقتصاد و روان جمعی جامعه گذاشته است.
در نهایت، زندگی زیر سایه آژیرهای خطر در اسرائیل، درس تلخی از واقعیتهای جنگ است؛ جنگی که هر لحظه ممکن است شعلهور شود و هیچگاه اجازه نمیدهد که مردم حتی برای لحظهای بدون هراس از آینده به زندگی نگاه کنند.
انتهای پیام