فاطمه علیاصغر_اسامی که به صورت مشخص چند جریان و چند نامزد مشخص را دنبال میکنند که هر کدام به نوعی به بدنه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی آسیب رسانده و رفته یا ماندهاند.
از جمله گروهی از وزرا و مدیران نوظهور که از بد روزگار و رانده از وزارتخانههای دیگر به این حوزه تبعید شدند و اکنون با خوردن دری به تخته و خالی بودن صحنه از نخبگان و متخصصان منزوی، نامی بهم زدند.
دیدن نام این افراد در این کمیته برای کارشناسان، متخصصان و خاک صحنهخوردگان این حوزه دردناک و خارج از درک است.
اینکه این افراد چه نسبتی با میراث دارند و چطور میتوانند وزیری کارآمد بدون جهتگیریهای سیاسی و منافع مالی انتخاب کنند جای سوال است.
البته که میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی بعد از پدیده احمدینژاد تبدیل به حیات خلوت دولتها شد اما امید این بود که بالاخره یک جایی این حلقه معیوب بشکند و در دور تکرار نیافتد که ناامیدی از حد برون شود.
سالهاست که بسیاری از فعالان و متخصصان به حق این حوزه آن را ترک کردهاند، اصحاب رسانه مورد بیمهری قرار گرفتهاند.
به نظر وزارتخانه تبدیل به بازی مافیا شده است و بدون اینکه دکتری داشته باشند. تشکلها و نهادهای مدنی در سیر تطور همین شرایط یکی یکی از بین رفتند و سرانجام کار به جایی رسیده که وقتی نام نماینده تشکلها میآید بسیاری متعجب میشوند که مگر تشکلی هم وجود داشته که اینها نمایندهاش هستند؟
در تمام این سالها افرادی هم که از دانشگاهها و بدنهی متخصص سمتی به دست آوردند چون ناظران غیرمتخصص داشتند و با رانت و لابی بالا آمدند، نامهایی شدند که دستاوردشان به عنوان مدیر استانی اگر مورد بررسی دادگاهی صالح قرار میگرفت، اکنون این فرد نمیتوانست به عنوان عضو این کمیته باشد و قطعا جای دیگری بود.
این موضوع به نامهای برآمده از گروههای گردشگری و صنایعدستی هم تسری پیدا میکند.
حال این سوال پیش میآید که این گروه عریص و طویل که همچون نام وزارتخانه رنگارنگ است چگونه میتوانند وزیری اصلح را انتخاب کنند؟ که اگر نکنند، براستی که نامیدی از حد برون میشود.
انتهای پیام