میراثِ مسعود

دو روز بیش‌تر نیست که ستاد گردشگری شما بیانیه‌ای در خصوص میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منتشر کرد که در آن آمده بود: با این دیدگاه دکتر پزشکیان « به عنوان نامزد ریاست جمهوری ایران » می‌بایست متعهد به حمایت و حفاظت و گسترش این اندیشه و این میراث درخشان تاریخ ایران چه پیش و چه پس از اسلام چه در ایران و چه با خویشان و برادران و خواهرانمان در سرزمین‌های پیرامون ایران که فرهنگ و تاریخ مشترکی داریم؛ باشد.

مریم اطیابی: برای این کار ما نیاز به دانش، آموزش از فرزندانمان تا بزرگسالانمان داریم. از همه‌ مهمتر آموزش مسئولان و مدیران؛ تا بدانند تاریخ و ظرفیت‌های بی‌شمار میراث فرهنگی، طبیعی، ملموس و ناملموس آن بویژه نقش آن در امنیت ایران، اتحاد بین اقوام ، دوستی با ملل پیرامون، بازیابی و گسترش فرهنگ خردورزی، حمایت از علم و فرهنگ در تمام این سرزمین‌ها  تا چه حد است. »

به استناد همین حساسیت توجه به چند موضوع در حوزه میراث فرهنگی از وزیر آتی شما درخواست می‌شود:

۱⃣ با توجه به حساسیت‌های گسترده میراث فرهنگی اعم از ملموس و ناملموس، معاون کل میراث فرهنگی باید حتما فردی متخصص و جامع‌الاطراف باشد که به حوزه‌هایی همچون باستان‌شناسی، موزه‌داری، مرمت، معماری، پژوهش هنر، تاریخ، مردم‌شناسی تا حدودی اشراف داشته باشد.اهل خرد جمعی باشد و از کارمندان جز تا مدیران به او دسترسی داشته باشند و بتوانند به راحتی به دفترش رفت و آمد داشته باشند.تا حدودی گستره ایران بزرگ را بشناسد و براساس آن در خصوص ظرفیت و امکانات ایران تصمیم‌گیری کند.

۲⃣ مدیران ارشد را از کسانی که دستشان به منافع شخصی و مالی از قرادادهای غیر مستقیم تحت عنوان انواع طرح‌ها و روابط با شرکتهای پیمانکاری، مشاوره و … آلوده است و  عضو هیات مدیره این شرکت و شریک آن شرکت هستند و با عناوین هیات علمی از این سوی و آن سو سفارش می‌شوند و مدتی سودای ارتقای مرتبه هیات علمی دارند یا بازنشستگانی که قدرت مخالفت در مقابل خواسته‌های غیر قانونی ندارند، یا افرادی که در تمام دولتها سودای پست دارند و هر روز بر اساس تغییر وزرا تغییر رنگ می‌دهند  و خیالشان راحت است با پایان خدمت دوباره به هیات علمی خود یا دوره بازنشستگی باز می‌گردند و کسی با آنها کاری ندارد انتخاب نکند.

۳⃣پاشنه آشیل میراث فرهنگی تفویض اختیار به مدیران ادارات کل استانی است. مدیران سفارشی، نامتخصص، ناآگاه و حتی گاهی با کارنامه ضد میراثی چگونه می‌توانند در حوزه میراث فرهنگی از جمله پرونده‌های ثبت و عرصه وحریم و بافت‌های تاریخی بویژه در حوزه پایگاه‌های ثبت ملی و جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند. قدرت و شأنیت پایگاه‌های میراث فرهنگی ملی و جهانی را به آنها بازگردانید.این پایگاه‌ها باید با پایش مشخص کنند به چه نیروهایی نیازمندند و لزومی به دخالت مدیران کل در امور پایگاه‌ها نیست، دست مدیران استانی در تصمیم‌گیری پایگاه‌ها قطع کند.

۴⃣دست حفاران غیر مجاز، قاچاقچیان، گنج‌یابان، رمالان و فالگیران و جن‌گیران را از حوزه باستان‌شناسی به جد کوتاه و قطع کند. این جماعت توانسته‌اند خود را به صاحبان قدرت برسانند و این بار با ایجاد توهم گنج کوروش، خشایارشا، داریوش، نادرشاه،یزدگرد، شاه عباس، قاجار و حتی در  دوره معاصر گنج جنگ جهانی اول و دوم و خاندان پهلوی و…  در ذهن این صاحبان قدرت نفوذ و آنها را اغفال کرده ،سفارش حفاری رسمی و قانونی در چهل گوشه کشور را از طریق صاحبان قدرت بدهند. حفاری‌هایی که در حوزه میراث  فرهنگی به «حفاری‌های پرحاشیه» شهره شده و یکی از آخرین نمونه‌های شرمسارانه آن حفاری در کاخ نیاوران بوده است!!!! این جماعت علی رغم فشار باستان‌شناسان به کار خود ادامه داده‌اند، هرچند خوشبختانه در هیچ کدام حفاری‌ها به خواسته‌‌هایشان نرسیدند اما ننگ این اقدامات تا ابد بر پیشانی میراث فرهنگی باقی است و باید برای همیشه تاریخ قاطعانه به آن‌ها پایان داد.

۵⃣انجمن‌ها و سمن‌های میراث فرهنگی را دوباره فعال کنید و دیگربار، باب نقد و گفت و‌ گوی مدیران و کارشناسان را در رسانه‌ها بازکنید. سمن‌ها و رسانه‌ها بازوان نظارتی وزارتخانه میراث فرهنگی در سراسر کشورند.حذف آنها خسارت‌های جبران ناپذیری به میراث فرهنگی وارد می‌کند.

۶⃣مهمترین زنگ خطر در حوزه میراث فرهنگی نبود منابع انسانی است. به جد در این دوره بسیاری از متخصصان و کارشناسان بازنشسته می‌شوند.بکارگیری و آموزش مدیران فرهنگی و علاقه‌مند به میهن، و بهره‌گیری از منابع انسانی نخبه و جوان که در حوزه‌هایی همچون باستان‌شناسی، موزه‌داری، امین‌اموال، مرمت، معماری، پژوهش هنر، مردم شناسی، زبان‌شناسی و… متخصص‌اند جزو اوجب واجبات است. 

۷⃣به انتصاب مدیران غیر متخصص و بعضا سیاسی در موزه‌ها و کاخ موزه‌ها پایان دهد.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل