خیابان پاستور شرقی در مرکز تهران بالاخره و پس از یکصد سال تغییر نام داد و به اسم ابراهیم رئیسی هشتمین رئیسجمهوری اسلامی نامگذاری شد. شاید تا امروز هم قدری عجیب بود که خیابان محل استقرار مراکز اصلی حکومت مانند نهاد ریاستجمهوری، هیئت وزیران، دفتر رهبری و دفتر رئیس قوه قضائیه به نام یک دانشمند فرانسوی باشد. اما نامگذاری حفاظتشدهترین خیابان تهران به نام پاستور، به دلیل واقع شدن «انستیتو پاستور ایران» در این ناحیه بود. باغی وسیع و سرسبز که موقوفهی شاهزاده عبدالحسین فرمانفرماست و بالای آن نوشته شده: «انستیتو پاستور ایران، موقوفهی فرمانفرما، تاسیس ۱۲۹۹». موسسهای که یک قرن قبل برای واکسیناسیون سراسری در ایران و مبارزه با اپیدمیهایی چون وبا، طاعون، هاری و آنفولانزا پدید آمده است.
انستیتو پاستور موسسهای بود که این دانشمند فرانسوی جهت مبارزه با بیماریهای همهگیر تاسیس کرد و در برخی شهرهای دیگر دنیا نیز شعبه داشت. فکر تاسیس شعبهای از انستیتو پاستور در تهران برای مبارزه با بیماریهای همهگیر، پس از پایان جنگ جهانی اول در ذهن دولتمردان ایرانی پدید آمد. جنگ جهانی اول برای ایران مصائب فراوانی به همراه داشت. ایران میدان نبرد قدرتهای بزرگ شده بود. ارتشهای روسیه، انگلیس و عثمانی شهرهای مختلف را اشغال کردند و برای ایرانیان، آنفولانزا و وبا به ارمغان آوردند. ایران در ایام قاجار نیز بارها شاهد شیوع بیماری وبا بود. در فقدان سیستم بهداشتی و درمانی، ایرانیان در برابر اپیدمیها بیسلاح بودند و طب سنتی مرسوم در ایران هم برای این بیماریها پاسخی نداشت. تاسیس انستیتو پاستور تلاشی بود برای عبور از طب سنتی به مدرن و کلید زدن تجدد پزشکی در ایران.
پس از پایان جنگ جهانی اول، وقتی دو عضو عالیرتبهی دولت ایران، نصرتالدوله وزیر خارجه و محمدعلی فروغی در پاریس بودند، قراردادی را با انستیتو پاستور پاریس جهت تاسیس یک شعبه در تهران با هدف مبارزه با بیماریهای همهگیر امضا کردند. فروغی پیش از این قرارداد به انستیتو پاستور رفته و با مقامات آن مذاکره کرده بود. او حتی به زیارت مزار پاستور رفت و آنرا در خاطراتش چنین توصیف کرد: «به زیارت قبر پاستور رفتیم. مثل امامزاده ساختهاند. در چهارطرف چهار صورت داشت که در سینهی آنها نوشته شده: علم، ایمان، خیریه، امید». فروغی با کارمندان این انستیتو که «پاستورین» نامیده میشدند، سفری هم به حومهی پاریس کرد تا از مراحل تصفیهی آب و نظارت بهداشتی بر آن دیدن کند.
در سال ۱۲۹۹ و پس از امضای قرارداد بود که پزشکان انستیتو پاستور به تهران آمدند و کار خود را شروع کردند. اما دولت ایران بودجهی لازم برای امور این انستیتو را در اختیار نداشت و حتی انستیتو پاستور فاقد یک ساختمان آبرومند بود. تا اینکه در سال ۱۳۰۲، عبدالحسین فرمانفرما شاهزادهی قدرتمند و ثروتمند قاجار تصمیم گرفت زمین بزرگ و مرغوبی به مساحت یک هکتار در مرکز تهران و در مجاورت اقامتگاه خانوادهاش را وقف انستیتو پاستور کند. فرمانفرما از قنات بزرگ تهران، مشهور به قنات فرمانفرما، برای تأمین آب انستیتو پاستور سهمیهای معلوم کرد و اجاره دکانهایی در اطراف زمین موقوفه را برای تأمین مالی انستیتو پاستور اختصاص داد.
انگیزهی فرمانفرما از کمک مالی به انستیتو پاستور، کمک به مبارزه با اپیدمیها بود. او در دوران قاجار سالها حاکم فارس و کرمانشاه بود و در این دوران شاهد بود که اپیدمیهای وبا و آنفولانزا چگونه هزاران ایرانی را به کام مرگ کشیده بودند. مطابق با وقفنامه، فرمانفرما بخشی از زمین یک هکتاری انستیتو پاستور در محلهی حسنآباد تهران را سالها قبل از خواهرش نجمالسلطنه( مادر دکتر مصدق) خریده بوده است. این زمین از جنوب به خیابان نصرتالدوله(پاستور فعلی)، از غرب به خندق شهر تهران و از شمال و شرق به سایر اراضی فرمانفرما محدود بوده است. فرمانفرما به اهدای زمین اکتفا نکرد و مبلغ۱۰هزارتومان هم برای احداث عمارت انستیتو پاستور اختصاص داد.
شاهزاده فرمانفرما و خانوادهی پرجمعیتش در باغ بزرگی به نام باغ فرمانفرما در جنوب باغ انستیتو پاستور زندگی میکردند، خیابانی که این دو باغ را از هم جدا میکرد، از همان یکصد سال قبل، خیابان «انستیتو پاستور» نامیده شد. وقتی رضاشاه املاک فرمانفرما و فرزندانش در این ناحیه را تصاحب کرد، این منطقه تبدیل به محل استقرار ساختمانهای مهم حکومتی سلسلهی پهلوی از جمله کاخ نخستوزیری و کاخ مرمر شد. پس از پیروزی انقلاب هم نهادهای مهم حکومت در همین ساختمانها و در همسایگی انستیتو پاستور مستقر شدند اما نام خیابان پاستور به اعتبار انستیتو پاستور، موقوفهی بزرگ فرمانفرما، بلاتغییر مانده بود. تا اینکه امروز شورای شهر تهران نام این خیابان تاریخی را تغییر داد.
انتهای پیام