یکی از اشتباهات مهلک حکومت اسلامی که باعث شد فرهنگ و موسیقی و ادبیات و سینما و تیاتر ما به اضمحلال برود سیاست یکدست کردن ارزش های فرهنگی و اجتماعی مردم بود . اصرار و پافشاری حکومت البته خاستگاه کاملن ایدیولوژیک داشت و هنوز هم حکومت اصرار دارد که مردم باید از نظر نوع زندگی . پوشش و موسیقی و فرهنگ یک جور و یکدست باشند …این نگاه درباره یکدست کردن ذایقه ی مردم و تغییر سلیقه ی مردم به شنیدن نوع خاصی از موسیقی در چهل سال اخیر کاملن مشهود است. شخصن دلبستگی خاصی به موسیقی کوچه بازاری و لاله زاری ندارم ولی مگر می شود به طبقات فرودست جامعه باخ و شوبرت و بتهوون خوراند . یا مگر می شود به یک کارگر ساختمانی که از کار روزانه خسته به خانه برگشته اجبار کنید قطعات لوریس چکنواریان را گوش کند یا مثلن یک راننده ی کامیون در حال رانندگی به اواز شهرام ناظری گوش دهد…؟ موسیقی کوچه بازاری و یا همان لاله زاری هم یکی از دلبستگی های توده های مردم و چه بسا بیشتر جامعه ی ایرانی بوده و هست که اتفاقن در بستر ارزش های طبقه ی پایین شهری رشد کرد. در موسیقی کوچه بازاری خاطر خواهی .چشم پاکی. روزی حلال.رفاقت و… حرف اول را می زد. این نوع موسیقی در فضای سیاسی بعد از مصدق و دهه ی ۳۰ بیشتر رشد کرد و روابط خوب فرهنگی حکومت پهلوی با کشورهای عربی مانند مصر و عراق و ترکیه باعث شد که حال و هوا و ریتم موسیقی عربی و ترکی به موسیقی ارام و سنتی ایرانی ورود کند و مردم خسته از درگیری های سیاسی و اجتماعی ایران به سرعت به این نوع موسیقی عادت کردند . استفاده از ریتم شاد عربی و سازهایی مانند فلوت عود و تیمپو باعث شد مردم طبقه فرودست با ای نوع موسیقی الفت بگیرند… همان موقع ویگن برای طبقه متوسط و اعیان در کاباره های شمال شهر می خواند: ” مهتاب ای مونس عاشقان….” و چند کیلومتر پایین تر تو کافه های لاله زار جبلی می خواند ” مهتاب نقره سر زد مریم بیا بیا…. انگشتری به در زد مریم بیا بیا…”
مهوش . تاجیک روح پرور و جبلی و سوسن از پیشگامان موسیقی کوچه بازاری بودند و در دهه ی چهل خواننده هایی مانند آغاسی. سوسن.عباس قادری . نظری .حبیبی و ای اواخر فیروزه و گیتا و جمشید نجفی و تعداد زیادی خواننده در کافه های پایین شهر برای مردم می خواندند و در همان زمان طبقه ی متوسط و مرفه در کاباره های بالا شهر مانند میامی و باکارا وا صدای گوگوش و رامش و فریدون فروغی و فرهاد دل خودشان را خوش می کردند. البته حکومت هم هیچ وقت سعی ای نکرد جلوی موسبقی کوچه بازاری را بگیرد چون نیاز جامعه بود. هرچند رادیو تلویزیون آن زمان روی خوشی به این نوع موسیقی نشان نمی داد و کمتر این نوع موسیقی را پخش می کرد ک معمولن از پخش صدای خوننده های کوچه بازاری پرهیز می کردند.
بعد ای پیروزی انقلاب با وجود اینکه انقلاب از متن مردم مستضعف پایین شهری برخاسته بود ولی موسیقی کوچه بازاری در جبهه ی انقلاب قرر نگرفت و هم ردیف با میکده ها رو به نابودی رفت و خواننده های این نوع موسیقی خانه نشین شدند… و حالا جواد یساری پیر و خسته برای طرفدارانش در داخل کشور مخفیانه می خواند و تعداد زیادی از خواننده های جوان برای جذب شنونده به موسیقی کوچه بازاری روی آورده اند .
و پیشنهادی به وزیر ارشاد دولت جدید : برای نشاط اجتماعی به گونه های موسبقی ایرانی احترام بگذارید حتی موسیقی کوچه بازاری …..
انتهای پیام