البته این داستان امروز نیست، تیرماه سال ۱۳۹۹ گزارشی مردمی مبنی بر ریشهکنی درختان کهنسال در محوطهی بیمارستان مسیح دانشوری دریافت کردیم.
آن زمان هرچقدر خصوص ریشهکنی درختان به اعضای شورای شهر و شهرداری گفتیم و هشدار دادیم به نتیجهای نرسیدیم.
و حالا باز طبق گزارشهای متعدد درختان مجموعه تاریخی سعدآباد قربانی سوءمدیریت یا هرآنچه شما اسمش را میگذارید شدهاند.
درختانی که تحت مالکیت هیچ فرد حقیقی یا حقوقی نباید باشد و اتفاقا باید تحت حفاظت و حمایت و نظارت همگانی باشد.
اینکه امروز در حوزهی مدیریتی مجموعه سعد آباد چه میگذرد را نمیدانم. اما روزگاری داوطلبان گروه درختکاران در گلخانهها همکاری میکردند و این تجربهای ارزشمند برای من بود.
واقعا چه شده که رویکرد و رویه از حمایت و حفاظت به قلع و قمع رسیده؟!
حالا بعد از گذشت چندین روز از انتشار اولین گزارشها مبنی بر قطع تعدادی از درختان در این مجموعهی تاریخی رییس شورای شهر دستور بازدید از کاخ سعدآباد برای جلوگیری از تداوم قطع درختان را داده. همچنین در خبری که ایسنا کار کرده ایشان فرموده:
“بنده از ادامهدار بودن روند قطع درختان مجموعه سعدآباد مطلع نیستم اما از شهردار منطقهی یک خواهیم خواست که از محل بازدید کند.” “شهرداری تهران از مجموعه کاخ سعدآباد شکایت کرده اما اکنون شکایت شهرداری منطقه برای پیگیری موضوع کفایت میکند.”
به عنوان شهروند تهرانی انتظار دارم این مقام مسئول که نمایندهی مردم تهران است به محض شنیدن اولین خبر خودش به محل برود و جلوی گسترش قلع و قمع را بگیرد و فضا را برای نظارت سمنها و کنشگران باز و آزاد کند نه که تازه دستور بدهد و…!
در دورانی که رویههای جعلی مانند “طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت” توسط سازمان جنگلها و مراتع مطرح میشود، شاید انتظار اقدام مثبت از دیگر مسئولین (غیر متخصص در حوزه محیطزیست و حیات وحش و فضای سبز شهری) نداشته باشیم، اما این عزیزان باید به کارشناسان و متخصصان دلسوز بها بدهند و تصمیمگیریهای خود را از کانال اجماع علمی و چشمانداز بلند مدت پیش ببرند.
ما چه برای امروز و چه برای آیندهی ایران نیازمند مدیران و مسئولانی هستیم که نگاه متفاوتی به درخت و جنگل، محیط زیست، طبیعت، حیات وحش، آب و خاک و جامعه مدنی داشته باشند.
پایان پیام