قسمت اول
ایران از نخستین سالهای سلطنت قاجاریه مطمع نظر کشورهای اروپایی واقع شد. در آغاز قرن نوزدهم میلادی، دولت انگلستان سراسر شبه قارّهی هندوستان را تصرّف کرد و به غارت منابع ثروت این کشور دست زد. از سوی دیگر دولت روسیه نیز به هندوستان چشم دوخته بود و با تصرّف نواحی شمالی فلات ایران به طرف آبهای گرم گامهای بلندی برداشته بود. دولت عثمانی نیز در این قرن در نهایت ضعف، آلت دست اروپاییان قرار گرفته بود. رابطهی این دولت با حکومت ایران بیشتر به زد و خوردهای مرزی و آزار و اذیّت زوّار و تجّاری که به عتبات عالیات عزیمت میکردند خلاصه میشد. سیاست حکومت انگلیس در قرن نوزدهم، حفاظت از هندوستان در مقابل افغانستان، ایران، روسیه و فرانسه بود و با روی کار آمدن محمد شاه، انگلیسی ها سیاست بی اعتنایی را در مورد ایران کنار گذاشتند و بار دیگر ایران اهمّیّت تازه ای در برنامه ریزی های سیاسی انگلستان پیدا کرد. آن ها جهت حفظ هندوستان از خطرات احتمالی سیاست توهین و تحقیر درباره ی ایران را به صورت موقت کنار گذاشتند. روس ها هم پس از معاهده ی ترکمن چای و در ابتدای پادشاهی محمدشاه قاجار سیاست خشونت آمیز خود را در قبال ایران کنار گذاشتند و نیت داشتند با در پیش گرفتن رویه ظاهرا دوستانه از هدف اولیه خود مبنی بر استفاده از ایران به عنوان پایگاهی برای تسلط بر افغانستان، هندوستان و رسیدن به آب های آزاد خلیج فارس غافل نبودند. ورود ایران به عرصهی سیاست بینالمللی در این زمان از یک طرف و بینش محدود حکّام قاجار از سوی دیگر، امکان اتّخاذ تصمیم منطقی را در مناسبات خارجی از میان برده بود و در نتیجهی چنین شرایطی کشور ایران مورد سازش قدرتهای اروپایی قرار گرفت. عمدهترین تفاوت سیاست خارجی ایران با تکاپوهای سه کشور روسیه انگلستان و فرانسه در این امر مهم بود که آنها کاملا به دنبال اهداف و منافع شخصی با یکدیگر رقابت میکردند؛ امّا ایران نه با انگیزهی اصلی اروپاییان آشنایی دقیقی داشت و نه قادر بود به تنهایی از منافع خویش دفاع نماید و با توجّه به این ضعفها اروپایی ها کاملا اهداف خود را در کشور ایران پیاده میکردند. این ضعف ها ایران را گاه به وعدههای فرانسه دلخوش میکرد و گاه به تعهّدات انگلستان امید میبست اما در نهایت آنچه عیان بود زورگویی و فرصت طلبی بیگانگان بود .
در عهد محمد شاه در تاریخ دوم مارس ۱۸۳۹ میلادی بود که دولت انگلستان به بهانه ی محاصره ی هرات توسط محمد شاه قاجار وارد آب های سواحل بوشهر شد و شهر به تصرف نیروهای انگلیسی درآمد لردپالمرستون به شاه ایران پیام داد :هر گونه تجاوز به هرات از نظر انگلستان به منزله ی عملیات خصمانه علیه کشور مزبور تلقی خواهد شد محمد شاه به ناچار به محاصره ی هرات پایان داد .
یک نمونه از واکنش های مردمی اهالی جنوب در مقابله با توسعه طلبی نیروهای انگلیسی و مبارزه با استعمار در همین سال ها اتفاق افتاد و هنگامی که توماس میتلند خواست در کنار ساحل وارد بوشهر شود یک سرباز ایرانی به طرف او نشانه رفت و خواست که از ورود او به سکو جلوگیری کند در همین حال انگلیسی دیگری جلو رفته و محکم به تفنگ فیتیله ای سرباز مشت کوبید همین امر سبب شد که مردمی که آنجا جمع شده بودند خشمگین شده و با تکه های چوب و پاره سنگ ، به انگلیس ها حمله کنند و تنها اقدام ملوانان قایق حامل فرمانده ناو بود که سبب شد اهالی بوشهر عقب نشینی کنند ولی درگیری که بین آنها پیش آمد منجر به کشته زشدن یک سرباز ایرانی و زخمی شدن چند تن دیگر شد .
در همین زمان بود که شیخ حسن، مجتهد بوشهر علیه متجاوزان حکم جهاد صادر کرد و مردم آنجا با رهبری باقر خان تنگستانی به سربازان انگلیسی مستقر در دفتر نمایندگی انگلیس حمله بردند که توانستند نیروهای انگلیسی را از شهر بیرون کرده و بار دیگر بوشهر به تصرف مردم درآمد . از آن تاریخ تا سال ۱۸۴۱ میلادی کنسولگری انگلیس در بوشهر به حالت تعطیل درآمد .
این اتفاق نشان دهنده ی این بود که هرچند دولت مرکزی به دلیل ضعف و زبون بودن توانایی مبارزه با نیروهای خارجی را نداشت ولی این مردم بودند که همواره مخالفت خود را نسبت به استعمار به هر طریق نشان می دادند .
یک بار دیگر که جنوب کشور به خصوص بوشهر عرصه ی تاخت و تاز سربازان انگلیسی درآمد در دوره ی ناصرالدین شاه (۱۸۵۶ میلادی بود که بار دیگر این امر به بهانه ی تسخیر هرات صورت گرفت که وقایع نگار خورموجی در ذکر این واقعه چنین آورده است : ” در سنه ۱۲۷۳ به دستاویز امورات افغانستان که در حقیقت جزو رعیت قدیمه ی دولت ایرانند و به بهانه ی چند بادبان جهازات به مخاصمه و مجادله افراشتند . قریب پنجاه و چهار فروند جهاز که مشحون به ده دوازده فوج سواره و پیاده نظام و توپخانه و استعداد مالا کلام بود ، غفلتآ بندر بوشهر را در ششدر مخاطره و محاصره انداختند .
” پس از چند روز کشتی های جنگی و کشتی های سرباز بر انگلیسی لشکر دوم انگلیس را نیز به آب های بوشهر رساندند . این بار نیز مردم جنوب منتظر کمک از طرف حکومت مرکزی نشده و خود وارد میدان شدند و با نیرو های انگلیسی به نبرد پرداختند . در این زمان باقر خان تنگستانی و پسران خود و برادرزاده اش احمد شاه خان دوم بودند که شبانه وارد بوشهر شده و به کمک دریابیگی حاکم بنادر ، شتافتند . ولی با وجود کمک های مردم تنگستان و چاه کوتاه که داوطلبانه به نبرد با نیروهای بیگانه پرداختند و همچنین کمکی که از پایتخت رسیده بود به دلیل تفوق سربازان انگلیسی از لحاظ اسلحه بوشهر بار دیگر به تصرف آنها درآمد و کسانی که در مقابل نیروی انگلیسی مقاومت نمودند ، همان تنگستانی ها بودند که تفنگ های فیتیله ای داشتند و باقر خان تنگستانی و شیخ حسین چاه کوتاهی و مخصوصآ پسران باقر خان یعنی احمد خان [و حسن خان ] در این جنگ رشادت فوق العاده ای ابراز نمودند و ۷۴۰ تن از سپاه انگلیس را هلاک ساختند . در این جنگ حسینعلی خان دریابیگی حاکم بنادر ، جریان واقعه را به شاهزاده طهماسب میرزا موید الدوله ، والی فارس و بنادر جنوب ، گزارش داد و او بلافاصله واحدهایی از سربازان زیر فرمان خود را به دشتی و برازجان فرستاد و به دریابیگی نوشت که: ” به سران لشکر انگلیسی ابلاغ کن که دولت های بزرگ را هرگز بر قانون نبود که بی موجبی نقض عهد کنند و از شرایط چندین عهدنامه چشم بپوشند و بعد از نقض عهد آهنگ جنگ کنند ، این روش ترکمانان است که ناگاه بستیزند و بی آنکه خبر کنند با دوست و دشمن درآویزند . ”
رشادت و دلیری سربازان تنگستانی و فرمانده وطن دوست آنان باقر خان ، را از شرحی که در ناسخ التواریخ آمده می توان دریافت :”اما از آن سوی لشکر انگلیس روز دوشنبه نهم ربیع الثانی در حلیله دو فرسخی بندر بوشهر از مراکب بحریه پیاده شدند . . . روز چهارشنبه با شش فوج سرباز و هزار سوار و سی عراده توپ به جانب قلعه ی بهمنی که یک فرسخی بوشهر است ، رهسپار شدند و وقت سربر زدن آفتاب به کنار قلعه آمدند و این همان روز که هنگام سپیده دم باقر خان از بوشهر برسید …