این مجموعه به دلیل اهمیت بسیاری که هم در میراث مادی و هم میراث معنوی دارند در سال ۱۳۸۲ به شماره ۹۲۸۴ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاند. این دخمهها دارای ویژگیها مشترکی با سایر دخمههای استان و کشور دارند. تقسیمات و جانماییهای سنگی بالای برج برای استقرار مرده، استودان و ورودی دور از دسترس از جمله این اشتراکات است. اینجا اما تفاوت محسوسی نیز با سایر برجهای خاموشان (دخمهها) دارد. اولین و مهمترین تفاوت آن قرارگیری در دشت است با توجه نمود که سایر برجهای از این دست بر روی بلندیها ساخته میشدند، ولی در اینجا به دلیل نبود ارتفاع طبیعی بر روی زمین ساخته شدهاند. همین شاخصه عامل اصلی دو لایهای بودن آن شده است. برخلاف سایر برجهای از این دست که فقط دارای یک دیواره پیرامونی هستند در اینجا از دو جداره تشکیل شدهاند. نمونه مشابه این نوع دخمهها را شاید بتوان در هندوستان مشاهده نمود، اما با تفاوتهای بسیار. جدیدترین بخشهای برج قدیمی، این مجموعه آرامگاهی متعلق به دوره قاجار است. در این برج قطر پوسته بیرونی حدود ۲۷ متر و پوسته داخلی حدود ۱۶ متر است. بهنظر میآید پوسته بیرونی نقش حفاظتی در برابر اثرات اقلیمی و حمله وحوش داشته است.
اما برج دوم که جدیدتر به نظر میآید بر روی یکسوی مصنوعی بنا شده و الحاقات و تغییراتی در دوره پهلوی، حدود سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ بر خود دیده است. این دخمه دارای پلکان سنگی برای رسیدن به داخل آن است و وجود سکو و پلکان آن، عامل حذف پوسته حفاظتی اول شده و به صورت یک جداره درآمده است. قطر داخل این دخمه حدود نوزده و هفت دهم متر و قطر استودن آن حدود هفت و شش دهم متر و ارتفاع دیوارهای موجود در حدود ۳ متر است. فلسفه دخمهگذاری در زمینهای سنگلاخی و یا زمینهای بدون امکان زیست و کشت، حاکی از اندیشه، مطالعه و شناخت بستر هر منطقه بوده است.
اما این میراث گرانبها و کمنظیر که بیانگر زیست انسان در این سرزمین سخت و کمبهره از منابع طبیعی است، دچار معضلات گوناگون شده که کمتوجهی و عدمرسیدگی به آنها تاکنون یکی از این مشکلات آن بوده است.
اما به تازگی تصمیم مدیران برای ساخت مجموعه مسکونی در کنار این دخمه تاریخی زنگهای خطر تخریب قریبالوقوع آن را به صدا در آورده است. شاید این اولین مرحله به اصل بناها تعرضی نشود اما نخست حریم آن را به تصرف خود در آوردهاند و دوم آنکه در صورت استقرار تودههای جمعیتی فشار توسعه مجتمعهای مسکونی و فضاهای خدماتی مورد نیاز آنها به احتمال زیاد به تخریب نهایی آنها منجر خواهد شد.
در حدود دو سال پیش، بخش شمالغربی زمینهای مجاور این اثر ارزشمند با وجود اینکه سند مالکیت رسمی انجمن زرتشتیان شریفآباد را داشته، به دلیل تعارض منطقهای بین میبد و اردکان با ماده ۱۴۷ به مالکیت منابع طبیعی اردکان و سپس به عنوان اراضی ملی به اداره ملی به اداره راه و شهرسازی جهت استقرار مسکن ملی واگذار میشود.
متاسفانه در استعلام اولیه از اداره میراث فرهنگی استان در سال ۱۴۰۰ موافقت این اداره با استقرار مسکن ملی در این منطقه مکتوب اعلام میگردد. (که چندوچون این تایید در هالهای از ابهام است زیرا احتمالا مصوبه شورای فنی میراث فرهنی استان برای آن وجود ندارد) پس از آن با انتخاب مشاور جهت تهیه طرح مجددا در سال ۱۴۰۱ استعلام از اداره میراثفرهنگی استان صورت گرفته که متاسفانه بیپاسخ باقی مانده. با این حال در تمامی مراحل تهیه و تصویب طرح کمترین توجهی به استقرار این دخمهها در محدوده مجاور زمین، نه توسط مشاور و کارفرما و نه میراث فرهنگی استان و شهرستان وجود نداشته است.
سرانجام با تصویب طرح در کمیسیون ماده ۵ و ابلاغ آن جهت اجرا، تخریب حصار آجری محدوده دخمه آغاز و ورود بیل مکانیکی و خودروهای سنگین به حریم دخمه آغاز می گردد. این اقدام با شکایت انجمن زرتشتیان شریفآباد، تلاشهای دیگر برای مقابله با روند تخریب حریم دخمه و اقدام برای ثبت حریمه دخمه مواجه میگردد.
متاسفانه مدیران ارشد استان نیز با تمسک به همان نامه اولیه میراث بر اجرای طرح اصرار دارند در حالی که با جابجایی حدود ۱۷ هکتار از ۱۲۱ هکتار و جایگزینی زمینهای مجاور طرح این مساله قابل حل است.
عدمتوجه به میراث ملی و ثبتی از سوی متولیان آن، تغییرات و عدم ثبات در بدنه مدیریتی اداره میراث استان و شهرستان اردکان در این سالها و در نهایت عدمتوجه و نبود نگرش حفاظتی مشاور به این میراث ارزشمند موجب گردیده تا بخش دیگر از مزیت نسبی استان یزد که همانا میراث فرهنگی طولانی و بسیار غنی آن است همچون بافتهای تاریخی شهرها صدای ناقوس نابودی آن بلند شود.
اگر راهحل عاجلی برای آن در مقیاس ملی و استانی اندیشه نشود جز حسرت برای آیندگان چیزی باقی نخواهد ماند و برجهای خاموشان شریفآباد زودتر از برخی دیگر از آثار در ابتدای صف تخریب واقع میشوند.
انتهای پیام