سواران اتوبوس،‌جایگزین تکنوکرات‌ها؛ به بهانه احتمال جابه‌جایی مدیران معاونت میراث کل کشور

میلاد وندائی/باستان شناس

تاریخ چیست و از چه روی تاریخ می خوانیم؟شاید این پرسش را از هر دانش آموز ابتدایی هم بپرسید، پاسخش این باشد: بهره گرفتن از سرنوشت گذشتگان و استفاده از آن برای آیندگان!

اما گویا هیچ کس در وزارت میراث فرهنگی که خود پرچمدار پاسداری از تاریخ و فرهنگ است، حتی یک صفحه از تاریخ را ورق نزده است که بخواهد از سرنوشت و سرانجام کارهای گذشتگان در این سازمانِ وزارت شده درس بگیرد و تکرار تاریخ نکند!

دولت احمدی نژاد و بلایی که مشایی‌ها و بقایی‌ها بر سر پژوهشکده و پژوهشگاه و میراث فرهنگی این کشور آوردند می‌توانست بهترین درس برای وزیر جدید باشد؛ وارد کردن اتوبوسی غیر متخصصان، و یا جابجایی پژوهشکده و نابود کردن کتابخانه پژوهشکده باستان شناسی و جایگزینی افراد خودی به جای کارشناسان با تجربه میراث فرهنگی از بالا تا پایین این سازمان بزرگترین آسیب هایی بود که دولت احمدی نژاد به میراث فرهنگی زد، اما دولت رئیسی یک سور هم زده است به دولت احمدی نژاد!

از روز روی کار آمدن عزت الله ضرغامی بر مسند وزارت میراث فرهنگی تمام دغدغه ی متخصصین و کنشگران میراث فرهنگی این بود که اتفاقات دولت احمدی نژاد دگرباره تکرار نشود، اما ضرغامی با گماردن رفیق نزدیکش یعنی دارابی به معاونت میراث فرهنگی که می توان گفت تخصصی ترین بخش این وزارتخانه است، نمایان کرد که تخصص و تکنوکرات گرایی دورترین و آخرین هدف او در این سازمان است.

وزیر با سبقه‌ی صداوسیمایی در بهره بردن از روش بقایی در استفاده از مسافرین اتوبوس خودیش کم نذاشت و هر روز یکی از مدیران متخصص را برکنار و مدیر جدیدی را با رزومه ی صداوسیمایی به تیم خود افزود.

در همین حال در جابجایی مدیر کل‌های استانی می‌توان گفت که پا را از این هم فراتر نهاد و در سهم خواهی نمایندگان مجلس برای انتصاب این مدیران، به هیچ نماینده‌ای نه نگفت و مجلس را برای خود در بهترین حالت نگاه داشت و سطح مدیریت میراث فرهنگی در استان‌ها را تا پایین‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین حد ممکن  کاهش داده است.

اما گویا این پایان کار نیست و زمزمه‌های مختلفی از جابجایی‌ها افرادی چون ادیب زاده و پورعلی در وزارت میراث فرهنگی به گوش می‌خورد، آن هم در برهه‌ای که کمتر از یک هفته‌ی دیگر ارزیاب یونسکو جهت بررسی پرونده ثبت جهانی هگمتانه وارد ایران و همدان می‌شود و بی شک جایگزین کردن یک مدیر استانی کاملن بی‌تخصص که تاکنون در هیج گوشه‌ای از رزومه‌ی خود که کرسی‌های مدیرکلی چندین استان را شامل می‌شود حتی یک عمل مثبت دیده نمی‌شود می‌تواند تبعات بسیار زیادی داشته باشد.
 
واضح است که تغییر مدیران میانی بدیهی‌ترین حق یک مدیر ارشد است، اما مهمترین پرسش در این تغییر این است که این برود و چه کسی بیاید؟آیا در این تغییر سوار اتوبوس وزیر بودن مهم است یا تخصص؟

خوب بی چ‌شک تا به اینجای کار ضرغامی بسیار شفاف و بی پرده به همگان نمایان کرده است که سواران اتوبوس خود را بر هرگونه تخصص و دانش و تجربه‌ای ترجیح می‌دهد و از همه مهمتر جایگاه خود و سرنوشتی که برای آینده خود در سپهر سیاسی ایران که گویا کرسی ریاست جمهوری است ترسیم کرده را بر تمام فرهنگ و تاریخ و تمدن این سرزمین برای او اولویت دارد.

طی این دو سال رفتارهای ضرغامی به ویژه در فضای مجازی بر تمام تصمیم‌های مدیریتیش سایه انداخته است و انتصاب‌های بیجا و اتوبوسی او، گذشته و آینده‌ی تاریخ این سرزمین را در معرض آسیب و خطرهایی قرار داده است که جبران ناپذیرند، رفتارهایی که بی شک به دور از تخصص‌اند و وزیر غیر متخصص به جای بهره بردن از بدنه کارشناسی با تجربه، چه در ستاد و چه در استان‌ها می‌توانست کارنامه‌ی شایسته‌تری از خود به جای بگذارد، اما شوربختانه ضرغامی در دولت رئیسی، تاریخ را در دولت احمدی نژاد در حال تکرار کردن است، و شوربختانه تنها این بناها و بافت های تاریخی هستند که آسیب بزرگترین آسیب را می‌بینند.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل