اغراق نیست اگر بگویم مفهوم پیشکسوت دلسوز را وقتی عمیق تر درک کردم که شناخت نزدیکتری از مرحوم محمد صنعتی عزیز پیدا کردم. در روزهای خدمتم در شورای شهر کرمان بود و دغدغه انتخاب «روز کرمان»، که البته خودش داستان مفصلی دارد. خرد جمعی حکم می کرد برای بهبود سیمای مقصد و ایجاد ذهنیت بهتر برای کرمان روزی متناسب با نمادهای این شهر برگزنیم، روزی نمادین که در رونق گردشگری شهری هم فرصت محسوب گردد. باید تصمیمی مشارکتی گرفته می شد و البته وزین ترین روز مدنظر بود. از همه یگروه ها و نخبگان کمک می گرفتیم دیدگاه ها و نظرات زیادی مطرح بود، گروه ها، نظرات متفاوت و حتی گاهی متضادی داشتند اما به هر حال، سخت ترین مسیرها با اولین قدم ها آغاز می شد. محمد صنعتی اما با همان آرامشی که این روزها در کمتر کسی سراغ دارم شنید و شنید و شنید. قبل از اینکه چیزی بگوید فقط شنید، انگار سالها شنونده بودن را تمرین کرده بود. خاطرم هست آن روزها قصه ی کرمان همه جا مطرح می شد . محمد صنعتی تلفنی حرفهایم را که شنید، کوتاه و خلاصه گفت قدم بزرگی است، مکث کرد و زمزمه کرد، قدم بزرگی است. انگار مطمئن باشد قدم بزرگ را باید برداشت. کوتاه گفت: خودت بهتر میدانی، پاهایم درد می کند. توان بالا آمدن از پله های شورای شهر را ندارم، و برایم بسیار دشوار است اما آمد. محسن جلال پور نازنین و خیلی از دوستداران هنر و دانشگاهی ها هم پیوستند. صنعتی بی تفاوت نبود، شاید سعی میکرد باشد اما نمی توانست. مسئولیت از زبان و چشم هایش سر می رفت. معتقد بود، آدم بودن یعنی مسئول بودن. شبیه بسیاری از پیشکسوتان این دیار درگیر فروتنی و تعهد تا همیشه بود. آن روزها گذشت و «روز کرمان» با ۱۷ دی ماه روز تولد خواجوی کرمانی بزرگ رقم خورد و با پیشنهاد مرحوم صنعتی بزرگ از تاریخ افتتاح دانشگاه افضلی پور تا روز خواجوی کرمانی به نام هفته کرمان مصوب گردید. صنعتی کار را با کار تعریف می کرد و تعهد را با عشقش به کرمان. در خور تلاش و ارادتش به شهرمان، برای زنده نگه داشتن یادش انتخاب خیابانی به همین نام بر ما واجب است.
روحت شاد صنعتی عزیز