بهزیستی فارس با جلب حمایت تشکلهای معلولان، ابتکار تازهای برای خاموش نگاه داشتن و به حاشیهبردن #تجمعات_سراسری_معلولان به خرج داده است.
بهزیستی استان فارس به تازگی از تصویب و اجرای «طرح یکشنبههای تعاملی» با مشارکت « انجمنهای معلولان» در این استان خبر داده و اعلام کرده: در این طرح که با همفکری، همراهی و موافقت انجمنهای معلولان فارس تصویب شده قرار است مدیران ادارات بهزیستی این استان روزهای یکشنبه به مدت دو ساعت پذیرای جامعه هدف باشند.
اگرچه هنوز معلولان استان فارس به فراخوان تجمعات سراسری نپیوستهاند اما بدیهی است بهزیستی استان فارس طرح «یکشنبههای تعاملی» را در تقابل با «یکشنبههای اعتراضی معلولان» با هدف پیشگیری از سرایت تجمعات سراسری معلولان در پیش گرفته و برای اجرای آن دست به دامان انجمنهای معلولان شده و آنها نیز دست رد به سینه بهزیستی نزدهاند.
بهزیستی استان فارس در این اقدام با استفاده ابزاری از انجمنها، ضمن ایجاد انحراف در مسیر و رسالت اصلی آنها، معلول را مقابل معلول قرار داده تا در تقابل این دو جبهه که همسو و همخون یکدیگرند سنگر ظلم و غفلت تعمدانه خود نسبت به معلولان را حفظ کند. تشکلهای معلولان این استان هم البته دانسته پیشمرگ بهزیستی شدهاند تا با پیشگیری از فعالیتهای مدنی و مطالبهگریهای معلولان و عدم تحقق قوانین مربوط به افراد دارای معلولیت، مجوزها، صندلیها و منافعشان را حفظ کنند.
انگیزه بهزیستی برای راهاندازی و اسمگذاری چنین طرحی بهمنظور پیشگیری از سرایت اعتراضات معلولان و پردهبرداری از کمکاریهای خود پرواضح و قابل درک است اما همکاری انجمنهای معلولان در این طرح با این نام، چیزی جز «خیانت به معلولان» بهشمار نمیرود.
تشکلهای این حوزه که باید طبق قانون ناظر بر عملکرد بهزیستی باشند، هرگونه خطا و کمکاری را به این سازمان تذکر دهند و در دفاع از حقوق معلولان در قامت وکیل مدافع آنها ظاهر شوند چگونه ممکن است موکلان خود را به رقبای مشترکشان بفروشند؟
آیا انجمنهای بیعتکننده با بهزیستی در جلسه تصویب «یکشنبههای تعاملی» از بهزیستی درباره دستان آلودهاش در خون دو سالمندی که در مرکز زاگرس به دلیل سقوط از طبقات به علت نداشتن حفاظ، یا در مورد مسمومیت دستجمعی معلولان و فوت سه معلول در ممسنی، یا در خصوص عدم خلع ید خیریهای که به دلیل تخلفات متعدد با وثیقههای میلیاردی آزادند و دهها مورد دیگر هم تعامل کردند؟
آیا مدیران این انجمنها نمیدانند پشت کردن به معلولان و پیشگیری و به حاشیهراندن جریانات مدنی و مطالبهگرانه در ِشرایط معلولان را همچنان بر همان پاشنه قدیمی خواهد چرخانید؟
آیا حفظ منافع حاصل از همکاری با بهزیستی و یا زنده نگاهداشتن مجوزهای فعالیت به فروختن همدردان خود میارزد؟
آیا میارزد که به قیمت به عقب راندن زندگی معلولان، تعویق و تاخیر در مطالبهگری و پس زدن زندگی عزتمندانه برای صدها هزار همدرد، به مراقبت از کمکاری و اهمال بهزیستیچیانِ بیدغدغهای بپردازیم که چند صباح دیگر میز کار و مثلا خدمت خود را به بهانههای بازنشستگی، انتقال و… ترک خواهند کرد و باز این ماییم که با انبوهی از زخمهای کهنه و تازهمان باقی میمانیم؟
آیا وضعیت فعلی افراد دارای معلولیت حاصل تعامل انجمنها و سایر تشکلهای معلولان با بهزیستی و دولت نیست؟
تا کی باید افراد دارای معلولیت تاوان محافظهکاری و منفعتطلبی شخصی و انجمنی تشکلها را بپردازند؟!
این مطلب، سخنی است با همه کسانیکه که منافع شخصی و انجمنیشان اجازه نداد پای حمایت از معلولان بایستند، لذا معلولان ایران حق دارند نام آنان را بدانند و به حافظه بسپارند.
رونوشت خدمت افراد و اعضاء انجمنهای تعاملی؛
سعید فانی: مشاور استاندار در امور معلولین و رئیس هیئت مدیره شورای هماهنگی تشکلهای معلولین
حمزه گوهری: رئیس هیئت مدیره جامعه معلولین فارس
سیدمحمد رضا شریفیان: عضو هئیت مدیره انجمن آسیب نخاعی شیراز
خانم احراری: عضو هئیت مدیره انجمن آسیب نخاعی شیراز
خانم عربی: مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره انجمن بیماریهای متابولیک(pku)
عبداله کمالی: رئیس هیئت مدیره انجمن نابینایان شیراز
یاسر کلوانی: رئیس هیئت مدیره انجمن نابینایان فارس و عضو هئیت مدیره شورای هماهنگی تشکلهای معلولین فارس
محمد مهبودی: مدیر عامل شورای هماهنگی تشکلهای معلولین فارس
عباس عباسی: مدیر عامل موسسه خیریه الصابرین و عضو هئیت مدیره شورای هماهنگی تشکلهای معلولین
انتهای پیام