در این هفته، دو خبر درباره شیراز منتشر شد. یکی از سرگیری تخریب بافت تاریخی این شهر و دیگری، بازداشت کوتاه و سپس منع ورود مدیرکل میراث فرهنگی استان فارس به محل کارش به خاطر آنچه هنجارشکنی در حافظیه خوانده شده است. در این ماجرا، مدیر حافظیه نیز بازداشت شد؛ صرفا به این علت که در آنجا آقایی از خانمی به سبک غربی خواستگاری کرده بود و خانم جوان پوشش دلخواه حکومت را نداشت.
اقدام اخیر، آنقدر عجیب بود که علی دارابی، معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را نیز به واکنش واداشت. او که خود از نیروهای اصولگرا و اصطلاحا ارزشی است، ضمن نکوهش پوشش اختیاری خانمی که از او خواستگاری شده بود، نوشت: «حیرت و افسوس نوع موضعگیری و سخنان و رفتار استاندار فارس و از آن بدتر اقدام دادستانی شیراز در جلب و بازداشت مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان و مدیر مجموعه تاریخی حافظیه است».
شاید در ظاهر امر، این دو اتفاق ربطی به هم نداشته باشند، جز اینکه هر دو در شیراز رخ دادهاند ولی به گمانم بسیار به هم مربوطند. واقعیت این است که اشخاص و نهادهای پرذینفوذی در استان فارس از حامیان تخریب بافت تاریخی شیراز برای توسعه آستانه شاهچراغ هستند و در این میان، تنها نهادی که قانونا میتواند از تخریب بافت تاریخی جلوگیری کند، اداره کل میراث فرهنگی است که تا کنون جسته و گریخته و بیشتر تحت فشار رسانهها و افکار عمومی در برابر تخریبها مقاومت کرده است.
حال در نظر بگیرید که همزمان با از سرگیری تخریبها، مدیرکلی که ابتدا بازداشت شده، سپس توسط استاندار از ورود به محل کار خود منع و به شدت تحقیر شده و یکی از مدیرانش در بازداشت به سر میبرد و بقیه مدیران وکارکنانش از گرفتار شدن به سرنوشت مشابهی بیمناک هستند، چگونه میتواند برای جلوگیری از تخریب بافت اقدام مؤثری صورت دهد؟
انتهای پیام